من كوه شده ام و ديگر
به هيچ كس نميرسم...

 

خواستم با يكي درد دل كنم..!.. اول ازش پرسيدم سيگار داري ..!؟ گفت مي خواي بكشي …!؟ گفتم نه .. تو بكش تا طاقت حرفامو داشته باشي..

 

بهم گفت يه آرزو دارم برام دعا كن.
چه شبها كه اشك ريختم و برايش دعا كردم.
اما حيف كه نميدونستم آرزويش جدايى از من بود...

 

ميروم . . .
تا خانه ها و كوچه ها. . .
جاي پاي تورا. . .
به خاطر بسپارند. . !

 

همه ي اشكانم براي تو بود،عشقت برايم خالي از لطف نبود،درست است مرا از خود بي خود كردي،ولي تنهايي را به من هديه كردي

دسته ها : پيامك تنهايي
چهارشنبه سیم 1 1391
X