چكيده
درآمد
مطالعه زندگي نامه مردان بزرگ، بهترين سرمشق هدايت و سرمايه خوش بختي براي همگان به ويژه نسل جوان است. به ويژه اگر موضوع سخن، موفقيت دانش مندان ايراني، در عرصههاي گوناگون علمي باشد كه در اين صورت اثر فراواني داشته و مايه غرور ملي و مباهات براي هر ايراني است.
يكي از بزرگترين شخصيتهاي جهان اسلام و ايران و از برجستهترين چهرههاي درخشان علم و فضيلت؛ شيخ صدوق است.
دقت در زندگي شيخ صدوق؛ نشان دهنده روح بزرگ وي و توجه و اهتمام ايشان به امر تقريب بين مذاهب اسلامي و وحدت شيعه و سنّي است.
شخصيت شيخ صدوق داراي چند ويژگي برجسته است:
وي شخصيتي جامع داشته به اين معنا كه در بسياري از علوم زمان خويش جزو سرآمدان روزگارش بوده است. جامعيت شخصيت وي را ميتوان از تعدد موضوعات كتب تاليفي وي به دست آورد. در زمينه حديث، احكام، كلام، امامت، شعر و... كتاب تاليف نموده است. جهت كسب اطلاعات بيشتر مقاله (مبارزه همه جانبه) را مطالعه كنيد.
تلاش خستگي ناپذير، همت و پشتكار فوق العاده در وجود او موج ميزند. به جرات ميتوان او را يكي از پركارترين دانشمندان ايراني، اسلامي برشمرد. تاليف نزديك به 300 عنوان كتاب در طي عمر 70 ساله با توجه به شرايط زمان و كمبود امكانات و مشغلههاي فراوان وي؛ نشان از جديّت او در امر ترويج علم بخصوص علوم اهل بيت عليهم السلام دارد. در اين زمينه مقالات ( نابغه از ري) و (سفرهاي علمي شيخ صدوق) بيانگر گوشهاي از تلاشهاي وي ميباشد.
روح بندگي و طاعت پروردگار و مناجات با پروردگار در وجود ايشان بسيار بارز بوده كه نمونههاي متعددي از اين امر در زندگي وي بيان شده است. به عنوان نمونه پدر آيه الله مرعشي نجفي كه از شاهدان واقعه (سالم ماندن جسد شيخ صدوق پس از 900 سال) بوده ميگويد: ديدم كه ناخنهاي انگشتان دست ايشان تازه كوتاه شده بود از اين رو احتمال ميدهم كه روز رحلتشان پنج شنبه يا جمعه بوده چون برطبق دستورات و احاديث اهل بيت عليهم السلام روز پنج شنبه و بخصوص روز جمعه، روز نظافت و پاكيزگي لقب گرفته و كوتاه نمودن ناخن انگشتان در اين دو روز جزو سنّتهاي پسنديده برشمرده شده است.
اين مثال كوچك نشان دهنده روح تعبّد و اطاعت در وجود شيخ صدوق است كه حتي كوچكترين كارهاي زندگي را براساس دستورات ديني انجام ميداده است.
يكي ديگر از ويژگيهاي شيخ صدوق اين است كه در سلسله اساتيد وي كه زياد هم بودهاند، تعدادي اساتيد غير شيعه وجود دارد و همينطور برخي از شاگردان او نيز از مسلمانان غير شيعي بودهاند كه اين امر نشان دهنده روح بزرگ وي و توجه و اهتمام ايشان به امر تقريب بين مذاهب و وحدت شيعه و سنّي داشته است. در مسافرتش به بغداد بارها در مجامع علمي فرقههاي مختلف اسلامي حاضر شده و علاوه بر ايراد سخنراني از علوم اساتيد اين فرقهها نيز بهرهمند گرديده است.
اين مطالب چكيدهايي است از سخنان استاد ارجمند حوزه حضرت حجتالاسلام جاودان در مورد شخصيت و ويژگيهاي شيخ صدوق اعلي الله مقامه الشريف.
اميد آنكه ويژه نامه شيخ صدوق بتواند ذرهايي از زواياي زندگي اين مرد بزرگ را در معرض قضاوت همگان قراردهد.
آرامگاه شيخ صدوق، درگذر زمان به خاطر حمله مغولان و جنگهاي خوارزمشاهيان و تيموريان و همچنين به علت حوادث مختلف چندين مرتبه خراب و ويران شد و سالها در زير تودههاي خاك پنهان گرديده بود[[۱۱]] بهگونهاي كه در زمان فتحعلي شاه در سال ۱۲۳۸ روي آن را كشتزار و باغي فراخ به نام «باغ موستوفي» پوشانده بود[[۱۲]]؛ ولي در آن سال باران زيادي باريد كه بر اثر آن، سيل عظيمي آمد و تمام زمينهاي كشاورزي و باغهاي اطراف شهرري را آب فرا گرفت و بعضي از مناطق را تخريب نمود؛ اطراف مزار شيخ صدوق نيز فروريخت و شكافي ژرف در كنار آن پديد آمد؛ هنگامي كه به اصلاح و مرمت اين قسمت مشغول بودند، سردابي ظاهر شد كه آب قسمتي از آن را تخريب كرده بود. در پي اين حادثه، واقعهٔ عجيبي نيز اتفاق افتاد كه تفصيل اين واقعه را بسياري از بزرگان در كتب خود، مانند:خوانساري در كتاب روضات، تنكابني در كتاب قصص العلما، مامقاني در كتاب تنقيح المقال، خراساني در كتاب منتخب التواريخ، قمي در كتاب فوائد الرضويه و رازي در كتاب اختران فروزان ري و همچنين در مقدمه كتب مرحوم صدوق، از جمله كتاب كمال الدين صدوق و مقدمه كتاب خصال صدوق نقل نمودهاند. وقتي كه براي بازرسي و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدي را مشاهده كردند كه تمام اعضاي بدنش سالم و تازه به نظر ميرسيد و هيچگونه عيب و نقصي در آن ديده نميشد، و با صورتي نيكو آرميده بود! و هنوز اثر حنا بر ناخنهايش مشهود بود[[۱۳]]، ناخنهاي يك دست را گرفته و ناخن دست ديگر را نگرفته بود، ريشش روي سينهاش ريخته شده بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنين به نظر ميآمد تازه از حمام بيرون آمدهاست و فقط رشتههاي نخ پوسيده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روي خاك ريخته بود! اين خبر به سرعت در شهر ري و تهران پيچيد تا آنكه به گوش فتحعلي شاه قاجار رسيد. وي دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصاً جسد را ببيند؛ شاه به همراه گروهي از علما و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بين ايشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهي و مرحوم ميرزا ابوالحسن جلوه، حكيم گرانمايه آن روزگار و مرحوم آيتالله ملا محمد رستم آبادي و مرحوم علامه سيد محمود مرعشي نجفي (پدر آيتالله مرعشي نجفي) حضور داشتند، براي بررسي وضعيت در منطقه حضور پيدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از سالم يافتن پيكر و تأييد اصل قضيه، براي شناسايي جسد، شروع به بررسي و جستجو نمودند. با جستجو و بررسيهاي انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبري ميشوند كه بر روي آن چنين نوشته شدهاست:
« | هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثين، صدوق الطايفه، أبو جعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي. | » |
پس از بررسيهاي كامل و پيدا شدن اين سنگ نبشته و تأييد علما و امينان مردم، در صحت و شناسايي جسد شيخ صدوق، جاي هيچگونه ترديدي باقي نماند، پس دستور داد سرداب را بازسازي كنند، در آن را ببندند، حفره پديد آمده را مرمت كردند و بنايي مناسب بر آن بسازند و به بهترين وجه تزيين و آينهكاري نمايند.
مرحوم آيتالله مرعشي نجفي كلامي را نيز در اينباره چنين بيان ميدارند كه:
« | مرحوم پدرم، علامه سيد محمد مرعشي نجفي ميفرمودند: «من دست آن بزرگوار را بوسيدم و ديدم كه تقريبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شيخ صدوق ميگذرد، دست ايشان، بسيار نرم و لطيف بود.» |
مرجعيت فتواييشيخ صدوق با نبوغي ممتاز، همتي بلند و استعدادي كم نظير، به سرعت مدارج علمي را پيمود و در جهان اسلام چنان جلوه چشم گيري پيدا كرد كه ارباب فضل و دانش، همگي شيفته كمالات علمي اش گرديدند. او به زودي پشتيبان محكمي براي دانش دوستان و پناهگاه استواري براي دانشمندان شد. چون آوازه فضل شيخ صدوق در علوم فقه و حديث در همه جا پيچيده بود، به هر شهري قدم مي گذاشت، تمام فضلا، از شيعه و سني به محضرش مي آمدند و به فضلش اعتراف مي كردند، چنان كه خطيب بغدادي مي گويد: «محمدبن علي بن حسين بن بابويه، به بغداد آمد و در آنجا از پدرش حديث روايت مي كرد. وي از شيوخ شناخته شده شيعه بود».(5)كساني كه ______________________________ 1. عبدالعلي محمدي شاهرودي، شيخ صدوق، ص 71. 2. ويژه نامه بزرگداشت شيخ صدوق؛، ص 44. 3. عبدالعلي محمدي شاهرودي، شيخ صدوق، ص 71. 4. همان، صص 57 ـ 60. 5. تاريخ بغداد، ج3، ص 89.
|
از نزديك نمي توانستند مشكلات علمي خود را از او بپرسند، به وسيله نامه از وي استفاده مي كردند. او به حق، مرجع علمي و فرهنگي جويندگان حقيقت بود. عشق به اهل بيت:شيخ صدوق، در خانواده اي دوستدار اهل بيت: چشم به جهان گشود. او از كودكي، احساس كرد شعله عشق به خاندان پاك نبوت، در كانون وجودش بر افروخته شده است. او كه مهر علي عليه السلام ، و خاندان وارسته اش با خميرمايه جانش درآميخته بود، مرغ روح بلند پروازش آرام نمي گرفت و همواره پر و بال مي گشود و اوج مي گرفت تا خود را بر ستيغ كوه ولايت برساند.(4) شيخ صدوق و علم كلاممرحوم شيخ صدوق، متكلمي قدرتمند بود.(5) مجالس مناظره او، از تيزبيني، سخنوري، نيك انديشي و حاضرجوابي وي در عرصه هاي گوناگون علمي خبر مي دهد. از آنجا كه شيخ به مسائل جهان اسلام و تحركات مرموزانه دشمنان مذهب تشيع آگاهي گسترده اي داشت، خوب مي دانست در چه زمان و شرايطي سخن بگويد و همين مهارت وي، در شكست خطوط انحرافي دشمنان، نقش سرنوشت سازي داشت. ______________________________ 1. عبدالعلي محمدي شاهرودي، شيخ صدوق، پاسدار حريم ولايت، ص 73. 2. مجتبي الحسيني الشيرازي، شيخ صدوق، ص 16. 3. عبدالعلي محمدي شاهرودي، شيخ صدوق، ص 4. 4. همان، ص 96. 5. مقدمه الهداية، ص 139. |
شيخ صدوق محمد بن على بن الحسين ، معروف به ابن بابويه و شيخ صدوق يكى از ستارگان فروزان و چهره هاى درخشان علم تشيع است .
اين محدث جليل و خدمتگزار مكتب مقدس اهل بيت عليه السلام ، در شهر مقدس قم در خانواده اى مذهبى و به دعاى امام زمان عليه السلام در حدود سال 306 قمرى متولد شد.
پدر بزرگوارش ، ابوالحسن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى ، معروف بهصدوق اول است . وى در سفرى كه به عراق نمود، با سومين نايب از نواب اربعه امام زمان عليه السلام ، ابوالقاسم حسين بن روح ، ملاقات نموده است .
شيخ صدوق ، در شهر قم به تحصيل پرداخت . وى ابتدا نزد پدرش به فرا گرفتن معارفمشغول شد. و سپس در حوزه درس رئيس محدثين قم محمد بن حسن بن وليد حضور يافت ، و از برجسته ترين شاگردان او گرديد.
شيخ صدوق ، بيشتر ايام زندگيش را در شهر رى گذرانيد.
مدتى را نيز به عنوان مرجع شيعيان خراسان ، در نيشابور اقامت گزيده ، و در ترويج مذهب شيعه بسيار تلاش نمود. و در اين شهر به فكر تاليف كتاب كمال الدين افتاد و در شهر رى تاليف آن را به پايان رسانيد
شيخ صدوق ، پس از فعاليتهاى پى گير و تلاشهاى خستگى ناپذير، سر انجام در سال 381 در شهر رى ديده از جهان فرو بست و عالم اسلام را متاثر نمود. آرامگاه او دررى به فاصله كوتاهى از مرقد حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام و در كنار باغطغرل قرار دارد.
تولد شيخ صدوق ، به دعاى امام زمان عليه السلام
على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى پدر شيخ صدوق فرزندى نداشت . لذا به حسين بن روح يكى از نواب اربعه امام زمان عليه السلام نامه اى نگاشته و از او درخواست كرد كه از امام زمان عليه السلام خواهش كند كه برايش دعا فرموده و از خداوند، طلب فرزندى براى او بنمايد.
پس از گذشت مدتى از ناحيه آن حضرت اين گونه جواب رسيد: (تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهى شد؛ ولى به زودى كنيزى ديلميه نصيب تو مى شود كه از او داراى دو پسر فقيه خواهى گشت .)
شيخ صدوق نيز، جريان ولادت خود را كه با تقاضاى كتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده ، در كتاب كمال الدين به صورت حديث آورده.
پس از مدتى ، خداوند عزوجل به دعاى حضرتش ، دو فرزند به وى عطا نمود. كه هر دو فرزند هر كدام چراغ هدايت شيعيان گرديدند . و مشعل فروزان مكتب تشيع قرار گرفتند.
يكى از آن دو فرزند، شيخ صدوق بود كه طلايه دار مكتب تشيع بود. و ديگرى برادرشيخ صدوق حسين بن على كه وى نيز از فقهاى اماميه و استاد سيد مرتضى و برادرشسيد رضى موسوى بوده است
ابوالحسن على بن الحسين پدر شيخ صدوق بزرگ شيعه و فقيه آنان در زمان خود، ومرجع ايشان در مسائل و احكام شرعى بود
وى در سال 329 هجرى قمرى در گذشت . اين سال را، سال تناثر نجوم ناميده اند. چرا كه،گروهى از علماى شيعه مانند : ثقة الاسلام كلينى،على بن محمد سيمرى(اع) (نايب خاص امام عصر عليه السلام ) نيز در چنين سالى در گذشته اند.
على بن بابويه ، در قم دفن شد. و مدفن او در جوار قبر حضرت معصومه (س)
، محل مراجعه شيفتگان اهل بيت عليه السلام است.
وى بيش از دويست كتاب نوشته ، كه در ميان آنها، كتاب الامامة و التبصرة من الحيرة(درباره امامت ائمه اطهار عليه السلام ، و رساله اى در فقه كه براى فرزندش محمد بن على بن بابويه صدوق نوشته ، موجود است .
نامه اى كه امام حسن عسكرى عليه السلام ، خطاب به اين بزرگوار( پدر شيخ صدوق) نگاشته اند بر عظمت و جلالت او بهترين دليل است .
كَبَدي يا زو يك بازي و ورزش است كه در ايران و هند وپاكستان رواج دارد. سال ۱۳۸۱ براي نخستين بار مسابقات قهرماني اين بازي براي مردان در سطح آسيا برگزار شد.
ورزش كبدي اصالتاً يك رشته هندي الاصل ميباشد ودر بازيهاي المپيك سال ۱۹۳۶ به عنوان يك رشته نمايشي در المپيك برلين به نمايش درآمد. همچنين رشته كبدي در بازيهاي آسيايي چين ۱۹۹۰ گنجانده شد واز همان زمان به عنوان يكي از رشتههاي رسمي بازيهاي آسيايي در برنامه بازيها وجود داشتهاست.
اين بازي در گيلان شيرين دودو و در خراسان، گلستان و مازندران زو و خوزستانياش تي تي ودر سيستان كبدي ناميده ميشود.
تشكيلات اين رشته ورزشي از سال ۱۳۷۵ با عنوان انجمن كبدي (فدراسيون ورزشهاي همگاني) شروع به فعاليت نمود و براي اولين بار در سال ۱۳۸۱ در مسابقات قهرماني آسيا-مردان-شركت و به مقام سوم اين دوره از مسابقات نائل آمدودرسال ۸۲ موفق به كسب مقام اول آسيا در رده جوانان وبزرگسالان ودرسال ۸۳ با كسب نايب قهرماني جهان مدالهاي پرارزشي رابه ارمغان آوردوباتوجه به ضرورت وصلاحديد مسئولان محترم سازمان تربيت بدني در تاريخ ۸/۴/۸۴ باتشكيل مجمع عمومي تحت عنوان فدراسيون كبدي جمهوري اسلامي ايران عملاً شروع به فعاليت نمود.
در سال ۱۳۸۹ تيم ملي ايران در بازيهاي المپيك آسيايي نيز مقام دوم آسيا را كسب نمود.
كبدي از مسابقات آسيايي سال ۱۹۸۲ به صورت نمايشي وپس از آن جزء مسابقات رسمي بازيهاي آسيايي قرار گرفت.
ورزش كبدي همچنين درهند و پاكستان نيز طرفداران زيادي دارد.
كبدي سالني ۷ بازيكن (۵ بازيكن اصلي و ۲ ذخيره) كبدي ساحلي ۶ نفره (۴ بازيكن اصلي و ۲ ذخيره)
بازي زو همان ورزش كبدي است كه از زمانهاي قديم در ايران وجود داشته ولي بيشتر به صورت بازي كودكان بود تا ورزش رسمي روش بازي به اين صورت است كه افراد به ۲ گروه تقسيم ميشوند. به ترتيب در هر ۲ گروه انتخاب شده و با گفتن كلمه زوووووووو ميروند و يكي از افراد گروه مقابل را ميگيرد.
ابتدا افراد به دو گروه هفت نفره تقسيم ميشوند و يك گروه گرگ و ديگري بره ميشود. آن گاه يكي از گرگها ميگويد زووو و به يكي از برهها دست ميزند اگر برهها گرگ را تا زماني كه صداي زويش بند بيايد بتوانند نگه دارند آن گرگ يكي از برهها ميشود.
سازمان تربيت بدني ايران
شنا مهارت يا ورزش شناور ماندن و حركت درون آب است. شنا كردن به معني حركت انسان يا حيوان بدون هر گونه كمك خارجي درون آب است. آموختن شنا علاوه بر تقويت جسم در مواقع اضطراري و افتادن ناگهاني درون آب زندگي انسان را نجات خواهد داد. بسياري از حيوانات هنگام تولد و به طور غريزي، قادر به شنا كردن هستند؛ اما انسان بايد شنا كردن را ياد بگيرد.
يادگيرندگان شنا تمرينهاي خود را اغلب در استخرهاي كم عمق و كناره درياها شروع ميكنند. آنها ابتدا شناور ماندن روي آب و سپس حركتهاي پا را ميآموزند و در پايان حركتهاي دست را نيز ياد خواهند گرفت. براي شنا كردن آسان و روان، شناگران در مفاصل اصليشان به انعطافپذيري مطلوبي نياز دارند.
شناگران تازه كار بايد چگونگي حركتهاي هماهنگ دست با نفس كشيدن را تمرين كنند. شناگران معمولاً يك يا چند شنا ميآموزند.
شواهد باستانشناسي نشان ميدهند كه قدمت شنا و شنا كردن به ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدنهاي آشور و يونان و روم باستان باز ميگردد. آنچه از گذشته آموزش شنا ميدانيم بر اساس يافتههايي است كه از «حروف تصويري» هيروگليف مصريان به دست آوردهايم. يونانيهاي باستان و روميها شنا را جزو برنامههاي مهم آموزش نظامي خود قرار داده بودند، و مانند الفبا يكي از مواد درسي در آموزش مردان بودهاست. شنا در شرق به قرن اول قبل از ميلاد باز ميگردد. ژاپن جايي است كه شواهد و مداركي از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمي حكومتي شنا به صورت اجباري در مدارس تدريس ميشد.
مسابقات سازمان يافته شنا در قرن ۱۹ ميلادي قبل از ورود ژاپن به دنياي غرب شكل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشين اقيانوس آرام، به كودكان هنگامي كه به راه ميافتادند يا حتي پيش تر شنا ميآموختند. نشانههايي از مسابقات گاه و بي گاه ميان مردم يونان باستان وجود دارد و همچنين يكي از بوكسورهاي معروف يونان شنا را به عنوان تمرين در برنامه ورزشي خود گنجانيده بود. روميها اولين استخرهاي شنا را بنا كردند و گفته ميشود كه در سدهٔ يكم پيش از ميلاد گايوس ماسناس[۱] رايزن سياسي سزار آگوست رومي، نخستين استخر آب گرم را ساخت.
برخي عدم تمايل اروپائيان به شنا را در سدههاي ميانه ترس از گسترش و سرايت عفونت و بيماريهاي مسري ميدانند از طرفي شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد در سواحل بريتانياي كبير در اواخر قرن ۱۷ ميلادي از شنا در آب به عنوان وسيلهاي براي درمان استفاده ميشود. البته تا پيش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفريح و ورزش در ميان مردم جايگاهي پيدا نكرد. زماني كه نخستين سازمان شنا در سال ۱۸۳۷ تأسيس شد در پايتخت بريتانيا يعني لندن، ۶ استخر سر پوشيده وجود داشت كه مجهز به تخته شيرجه بودند. در سال ۱۸۴۶ اولين مسابقه شنا در مسافت ۴۴۰ يارد در استراليا بر پا شد كه بعد از آن هر ساله نيز به اجرا در آمد. باشگاه شناي «متروپوليتين»[۲] لندن در سال ۱۸۶۹ تأسيس شد كه بعدها به انجمن شناي غير حرفهاي تغيير نام پيدا كردكه در واقع هيئت رئيسه شناي غير حرفهاي بريتانيا بود. فدراسيونهاي ملي شنا در چندين كشور اروپايي در سال ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۹ شكل گرفتند.
تاريخچه شنا به عنوان يك ورزش، در ايران، بسيار كوتاه است و به طور كلي هم اين رشته از ورزش به نسبت ديگر رشتهها در كشور ايران چندان پيشرفتي حاصل نكردهاست. در حالي كه به جهت موقعيت جغرافيايي ايران كه در شمال و جنوب كشور به دريا متصل است و هم به جهت تأكيدات مذهبي، ميبايستي اين ورزش را مورد توجه قرار ميدادند.
در قديم، مكانهايي شبيه استخر سرپوشيده در حمامها ميساختند، به نام چال حوض. اين چال حوضها، كه حداكثر از ۱۰ متر تجاوز نميكرد، براي شنا كردن و آب بازي بود. در اطراف چال حوضها، سكوهايي به ارتفاع ۲ يا ۳ متر وجود داشت كه از بالاي آن به درون آب ميپريدند و عملياتي مانند پشتك و وارو انجام ميدادند. روشنايي چال حوضها از سوراخ كوچكي كه در سقف بود، تأمين ميشد. در اين گونه آبگيرهاي غير بهداشتي، هيچ گونه مقرراتي وجود نداشت و هر كس ميتوانست قبل از استحمام يا پس از آن وارد چال حوض شود و به آب بازي و شنا كه به معناي واقعي هم شنا نبود بپردازد. تا سال ۱۳۱۴ در سراسر ايران حتي يك استخر شنا هم نبود و فقط در اردوگاه نظامي اقدسيه تهران يك استخر براي آموزش شنا به دانشجويان دانشكده افسري ساخته بودند. در سال ۱۳۱۴، استخر ديگري در باغ فردوس شميران احداث شد كه به وزارت فرهنگ تعلق داشت. نخستين استخري كه براي استفاده ورزشكاران و تعليم اصول جديد شنا به آنها به وجود آمد، در سال ۱۳۱۴در منظريه تهران بود كه يك مربي ورزش خارجي به نام «گيبسون» بر آن نظارت ميكرد. پايههاي ورزش شناي نوين در ايران از همان استخر منظريه گذاشته شد.
مصريان قديم كه اساساً مردم كوشا و فعالي بودهاند و به فعاليتهاي گوناگون بدني ميپرداختند، شنا از جمله ورزشهاي بسيار متداول نزد آنان بوده و مرد و زن بدان علاقه فراواني داشتند.
در ميانرودان كه در تاريخ كهن، اهميتي همپايه مصر دارد، شنا به عنوان هنري جنگي تلقي ميگرديد و برخي از شناگران نظامي به پوستهاي پر از باد مجهز ميشدند تا جريان آب را بهتر تحمل كنند. اين ورزش در ايران نيز از دوران باستان داراي طرفداران زيادي بودهاست
اسپارتها كه ژيمناستيك را پايه و اساس فعاليتهاي ورزشي كودكان ميدانستند، از آموزش دو و شنا و.... نيز غافل نبودهاند. اسپارتها را نخستين پايهگذاران شيوههاي تربيت بدني در نظام آموزشي به شمار ميآورند و ديگر كشورهاي گيتي شيوههاي مذكور را از آنان تقليد و اقتباس كردهاند.
تمرينهاي ورزشي روميان قديم را اسب سواري، تيراندازي، پرتاب نيزه و شنا در رودخانههاي تند و سيلابي تشكيل ميدادهاست. همچنين دو، شنا، شكار، توپبازي، ماهيگيري، و قايقراني ورزشهاي مورد علاقه مردم روم جديد بودهاست.
با شروع قرن نوزدهم رشد كمي و كيفي شنا چشمگير ميشود. در سال ۱۸۱۰ لرد بايرون شاعر نامدار بريتانيا تنگه داردانل را با شنا ميپيمايد. اولين مدرسهاي كه در سال ۱۸۱۰ شنا را در برنامه خودگنجاند، مدرسه (فورتا) در آلمان بودهاست و به تدريج ساير مدارس از اين برنامه استقبال كردهاند. (گوتس موتس) در مورد توسعه ورزش شنا در مدارس نقش اساسي داشته و اين نقل از اوست كه (ورزش شنا بايد قسمت اصلي تعليم و تربيت باشد) وي به كمك طناب، كمربند و قلاب، مبتديان را در آب تعليم ميداد.
سال ۱۸۷۵ شناگر آمريكايي (ماتيووب) درياي مانش را به وسيله شناي قورباغه در مدت ۲۲ ساعت طي كرد و شاهكار او انعكاس بزرگي داشت.
در سال ۱۸۷۸ شناي (تروجن) ابداع شد كه نام نخستين نمايش دهنده آن (جيمزتروج) بر روي آن نهاده شدهاست. تروجن با مشاهده بوميان آمريكاي جنوبي، استراحت هر دو دست را به طور متناوب در خارج از آب قرار داد. وي در همين دوره اين شناي كرال را با يك ضربه پاي قورباغه تركيب كرد. پيشرفت بعدي، اجراي دو ضربه پا در يك دور بود يعني دو ضربه پا در هر حركت دست كه موجب كوتاهتر و سريعتر شدن حركات دست شد. در آخر ضربه پاي شناي قورباغه با ضربه عمودي جايگزين و شناي كرال سينه متولد شد. ابداع كننده اين سبك شناگر استراليايي (ريچارد كاويل) در آستانه قرن بيستم بودهاست. ضربه پا در شناي كاويل به (ضربه كرال استراليايي) معروف و آن عبارتاند از ۴ ضربه پا در هر حركت دست ميشد.
در سال۱۹۰۶ هم وطن او (سيسيل هالي) اين حركت را به اروپا برد. در همين زمان كرال در آمريكا نيز پيشرفت كرد و بالاخره شيوه آمريكايي ۶ ضربه پا، جهان را فتح كرد.
نخستين رقابتهاي بينالمللي به نام (قهرماني۱۰۰ يارد جهان) در سال ۱۸۵۸ در استراليا برگزار شد. بعد از آن طرح برگزاري مسابقات شنا در كشورهاي مختلف توسعه يافت و در نيمه دوم قرن نوزدهم اين مسابقات شروع شدهاست.
برنامه مسابقات شناي مردان در المپيك شامل رقابتهاي كرال سينه، كرال پشت و شناي قورباغه ميشد كه تقريباً در سال ۱۹۰۸ جنبه استاندارد پيدا كرد و تا سال ۱۹۵۲ بدون تغيير باقي ميماند. براي اولين بار در المپيك ۱۹۰۸ لندن مسابقههاي شنا در استخرهايي انجام گرفت كه طول آن ۱۰۰ متر بودهاست. در مسابقات المپيك ۱۹۵۶ ملبورن مشكل جديدي بروز كرد. در اين مسابقات (ماسارو يوروكاوا) قهرمان المپيك و همچنين تعداد ديگري از شناگران بيشتر مسير خود را در زير آب طي كردند. اين مساله باعث شد تا قانون جديدي از سوي كنگره فينا وضع شود و شناي زير آبي حذف گرديد، بدين ترتيب كه پس از شيرجه و يا برگشت، با هر ضربه پا سر شناگر بايد سطح آب را بشكافد.
افزايش بحث و جدل در مورد قوانين شنا به خصوص شناي قورباغه سبب پديد آمدن كميته فني شنا در فينا در سال ۱۹۵۴ شد. استفاده از وسايل زمان سنجش الكترونيكي و رايانه اي كردن اطلاعات مربوط به شنا و نيز استفاده از دستگاههاي تلويزيوني مدار بسته براي ردهبندي شناگران در پايان شناها از سال ۱۹۶۴ و از بازيهاي المپيك توكيو آغاز شدهاست.
در خصوص پيشينه استارت و برگشت گفتني است كه استارت در ابتدا در آب انجام ميشد، بدينصورت كه شناگران در آب ميايستادند و يا دراز ميكشيدند، اين شيوه تا زمان ساخت سكوهايي كه شيرجه به درون آب را ممكن گردانيد، ادامه يافت.
اولين شناگر مردي كه شناي ۱۰۰ متر كرال سينه را زير يك دقيقه شنا كرد، جاني ويسمولر آمريكايي بود. وي اين مسافت را در۵۸ ثانيه و۶ دهم ثانيه در سال۱۹۲۲ شنا كرد. اولين زني كه اين مسافت را زير يك دقيقه شنا كرد داون فريزر است. او در سال ۱۹۶۲، ۱۰۰ متر كرال سينه را در ۵۹ ثانيه و ۹ دهم ثانيه پيمود.
موفقترين قهرمان مرد المپيك تمامي ادوار شنا (مايكل فلپس) آمريكايي است. اين شناگر در المپيك ۲۰۰۸ پكن صاحب ۸ مدال طلا شد. در ميان زنان (كريستين اتو) با كسب ۶ مدال طلا در المپيك ۱۹۸۸ سئول، ۴ مدال طلا در رشتههاي انفرادي و ۲ مدال طلا در مسابقات تيمي، پرافتخارترين زن شناگر ميباشد.
فدراسيون بينالمللي شنا (FINA) در سال ۱۹۰۸ نه بر اثر يك حادثه بلكه از روي قصد و نيت بنيان نهاده شد. جورج دبليو هرن دبير موسس اين فدراسيون، ايجاد اين نهاد بينالمللي را نتيجه افزايش تماسهاي بينالمللي در ورزش و مخصوصاً به تأسّي از بازيهاي المپيك آن روز ذكر ميكند. طرز برگزاري مسابقات باعث بالا گرفتن مخالفتهايي شد كه نتيجه آن برگزاري كنفرانس بينالمللي لندن در تاريخ ۱۹ ژوئيه ۱۹۰۸ است. ثمره و ميوه اين كنفرانس تاسيس فينا بود.
با شروع جنگ جهاني اول، ادامه پيشرفت سازمان جوان فينا حداقل به مدت ۴ سال متوقف شد و حتي پس از جنگ به علت سردي بين كشورها و روابط ورزشي عملاً ادامه كار فينا ميسر نشد و اين امر تا سال۱۹۲۵ به درازا كشيد. با پشت سرگذاشته شدن اين مدت، فدراسيون مجدداً فعال شد. بدينترتيب كه هيئت اجرايي فينا مركب از ۵ عضو تشكيل شد تا بتوانند در فواصل نزديك به راحتي گرد هم آيند و نيز دفتر فينا برقرار گرديد.
در سال ۱۹۲۸ هيئت مديره بينالمللي واترپلو و كميته بينالمللي شنا نيز پا گرفتند. در كنگره فينا كه در همان سال برگزار شد، جورج دبليو هرن دبير موسس فينا از سمت خود كنارهگيري كرد و به عنوان اولين رئيس افتخاري فينا برگزيده شد. با شروع جنگ جهاني دوم به ناگاه پيشرفت مستمر مجدداً متوقف شد (سالهاي ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵)، زيرا جنگ مانع از تماسهاي بينالمللي در ورزش گرديد. با پايان يافتن جنگ پر مشقت دوم، بيشتر از يك سال طول كشيد تا هيئت اجرايي فينا توانستند در ۱۴ ژوئن ۱۹۴۶ در لندن گرد هم جمع شوند. دوره مربوط به جنگ جهاني دوم در سال۱۹۵۰ خاتمه يافت و تماسها و ارتباطهاي ورزشي روزبهروز بيشتر گشت.
در سال ۱۹۵۸، فينا پنجاهمين سالگرد خود را برگزار كرد. در اين سال تعداد اعضاي فينا به ۷۵ فدراسيون ملي رسيده بود. در سال ۱۹۹۲ اعضاي فينا به ۱۳۷ فدراسيون ملي ارتقاء يافت.
استخر، محل خصوصي است براي شنا، شيرجه، و واترپولو كه در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ولي، استخرهايي كه در آنها مسابقات رسمي را برگزار ميكنند بايد داراي مشخصاتي معين باشد. اين مشخصات از طرف فدراسيون بينالمللي شناي آماتور، كه آن را فينا (FINA) ميخوانند به شرح زير تعيين شدهاست:
در استخرهايي كه ركوردگيري ميكنند، دماي آب بايد ۲۲ تا ۲۴ درجه سانتي گراد باشد.
لباس مخصوص شنا يك شلوار كوتاه و چسبيده به بدن است كه بايد وزن آن بسيار كم باشد و آب را در خود نگاه ندارد. طبق مقررات بينالمللي، شلوار شنا هنگام مسابقات بينالمللي و ركوردگيري، بايد از پارچهاي به رنگ تيره و به صورت يك تكه باشد. در حال حاضر لباس شناگران را از پوست «كوسه»ها درست ميكنند كه كل بدن را ميپوشاند.
استفاده از كلاه شنا سرعت فرد را افزايش داده و اين كار به افراد تازه كار اعتماد به نفس ميدهد و همچنين افرادي كه موهاي بلند دارند از ريختن موهايشان به داخل آب جلوگيري كرده و كلر موجود در اب به موهاي افرادي كه حساسيت دارند و موهايشان ميريزد اثر گذار نخواهد بود و خانمها كه موهاي بلند دارند حتما بايد از كلاه استفاده كنند كه اين كار به بهداشت استخر كمك زيادي ميكند.
بيشتر براي ديدن ديوار استخر و انجام برگشت سالتو استفاده ميشود در ضمن به علت وجود كلر در آب و آسيب نديدن چشم نيز خوب ميباشد
شنا در نوزادان موجب افزايش هوش، تمركز حواس، هوشياري و پيشرفت در روابط اجتماعي آينده آنها ميشود. شنا تأثير مثبتي بر روح و روان نوزادان ميگذارد. نوزاداني كه در ماههاي اوليه زندگي يعني حدود ۶ تا ۱۰ ماهگي شنا ميكنند، احساس امنيت و آسايش و آرامش بيشتري دارند. بچهها به علت كم بودن جاذبه آب، آزادي عمل بيشتري بدست ميآورند. آموزش شناي كودكان بايد تحت نظارت مربيهاي مخصوص صورت بگيرد.
بسياري از بچهها قبل از آنكه بتوانند راه بروند قادر به شنا كردن هستند. شنا باعث تقويت ماهيچهها و افزايش حجم ريه ميشود. به علاوه الگوي خواب شبانه كودكاني كه شنا ميكنند، بسيار منظم ميشود. اولين چيزي كه بعد از مدتي شنا ميتوانيد در كودك خود مشاهده كنيد، اعتماد به نفس و احساس استقلالي است كه در او رشد يافتهاست. بچههاي ۶ تا ۱۰ ماهه، قادر هستند در زير آب به مدت ۵ دقيقه شنا كنند و نفس خود را نگاهدارند.
هميشه اين سوال از طرف والديني كه علاقه مند هستند فرزندشان شنا ياد بگيردعنوان ميشود، كه چه موقع بايد آموزش شنا را شروع كرد. زمان مناسب براي آموزش شنا، سن ۷ يا ۸ سالگي ميباشد. علماي تربيت بدني و متخصصين آموزش شنا، شش سالگي را براي آموزش انتخاب كردهاند. وضع مطلوب اينست كه از سنين پايين بچه آموزش را شروع نمايد ولي در سنين پايين شنا را به صورت فني ياد نميگيرد. زيرا قدرت درك بعضي از حركات را ندارد و هماهنگي لازم جهت يك مهارت به سختي (هماهنگي دست و پاي كرال سينه) انجام ميپذيرد. شنا براي كودكان زير سه سال فقط به صورت به اصطلاح شناي سگي است كه كودك سر را بيرون از آب نگه داشته و شنا ميكند.
شنا يك ورزش سالم است و در مقايسه با ورزشهاي ديگر خطرات كمتري در پي دارد. با اين وجود تعداد كمي خطرات وجود دارد كه در زير ميآيد:
سازمانها راهنماييهايي درباره سلامت منتشر كردهاند كه به شناگران براي جلوگيري از اين خطرات كمك كند.[۵][۶][۷]
نوعي شنا كه چهار نفر به صورت گروهي و به طور امدادي طول مسير مسابقه را طي ميكنند.
نوعي مسابقه شنا با مسافتهاي طولاني به وسيله انواع شناها كه معمولاً در آبهاي آزاد صورت ميپذيرد.
نوعي مسابقه شنا كه در آن از چهار نوع شناي مختلف كرال سينه، كرال پشت، قورباغه و پروانه استفاده ميگردد.
نوعي مسابقه شنا كه شناگر براي طي كردن مسير مسابقه مجاز است از تمامي شناهاي موجود استفاده كند.
در اينجا برخي اطلاعات اساسي درباره تغذيه در جريان مسابقات ارائه ميشود:
درست از زماني كه فعاليت ورزشي شروع ميشود، سه سيستم انرژي در بازسازي ATP مشاركت ميكنند. زماني كه شناگر استراحت ميكند، بيشتر ATP موجود در عضله اسكلتي از راه سيستمانرژي هوازي بازسازي ميشود. زماني كه شناگر در حال مسابقه دادن است، نياز به انرژي به سرعت افزايش مييابد كه اين انرژي در ابتدا از راه سيستم انرژي بيهوازي بيلاكتيك و سپس از طريق سيستم انرژي بيهوازي بالاكتيك و سيستم انرژي هوازي تأمين ميشود.
به هنگام ورزش، سهمATP توليدي از هر يك از سيستمهاي رهايش انرژي به عواملزير بستگي دارد:
اين سيستم انرژي در درجه اول براي به كار انداختن انرژي استفاده ميشود و بيشتر انرژي فعاليتهاي فوقالعاده سريع يا كم مقاومت را كه۱۰ ثانيه يا كمتر به طول ميانجامند، تامين ميكند.
سيستم انرژي بيهوازي با لاكتيك، بيشتر انرژي فعاليتهاي با شدت متوسط تا زياد را كه بيشتر از۱۰ ثانيه و حداكثرتا ۲ دقيقه ادامه مييابند، تأمين ميكند. زمانيكه مقادير زيادي اسيد لاكتيك در سلولهاي عضله تجمع يافت، خستگي عضلاني رخ ميدهدكه پيامد آنكاهش هماهنگي و سرعت است. در شنا، اين سيستم زماني استفاده ميشود كه سرعتهاي نزديك به بيشينه براي حداكثر تا ۲ دقيقه دوام داشته باشند. به عبارت ديگر، شناگران از اين سيستم براي سرعتهاي زياداستفاده ميكنند.
سيستم انرژي هوازي، بيشتر انرژي فعاليتهاي تداومي طولاني مدت يا فعاليتهاي متناوب طولاني مدت را كه فاصلههاي استراحتي كوتاهي بين آنها قرار دارد، تامين ميكند. چنين ورزشهايي بهكار زير بيشينه نياز دارند و شامل همه مسابقهها يا نوبتهاي تمريني ميشود كه بيشتر از ۲ دقيقه طول ميكشد تا به اتمام برسند. منبع سوختي اين سيستم رهايش انرژي به دو عامل اصلي وابستگي دارد: موجودي گليكوژن عضله و شدت ورزش.
فعاليت هوازي ميتواند به راههاي زيادي كنترل شود. سادهترين و عمليترين راه عبارت از شمارش تواتر قلبي است. در آغاز فصل، تواتر قلبي بايد به كرانه پاييني منطقه تمرينهاي هوازي نزديك باشد. همچنان كه شناگر آمادهتر ميشود، تواتر قلبي ميتواند به كرانه (محدوده) بالايي منطقه برسد.
سرداور بر تمام عوامل برگزار كننده نظارت و تسلط دارد. او ميتواند گفتهها و نوشتههاي آنها را تاييد كند و با در نظر گرفتن موارد ويژه و كليه قوانين و مقررات، آنها را هدايت و راهنمايي كند.
در آغاز هر مسابقه، سرداور بايد با زدن چند سوت كوتاه به شناگران اعلام كند كه بهجز لباس مخصوص شنا كليه لباسهاي خود را از تن خارج سازند.
پس از آن با زدن يك سوت ممتد و كشيده از شناگران دعوت ميكند تا در پشت سكوي استارت خود قرار گيرند.
هنگامي كه شناگران و كادر برگزار كننده براي آغاز مسابقهآماده شوند، سرداور بايد با بالا بردن دست خود بهصورت كشيده، به استارتر اشارهكند كه شناگران تحت نظارت او هستند.
استارتر بايد كنترل كامل شناگران را از زماني كه سرداور اين وظيفه را به او ميسپارد، تا هنگام آغاز مسابقه بهعهده بگيرد.
استارتر بايد شناگري را كه مرتكب يكي از خطاهاي زير شده به سرداور معرفي كند:
اگر خطايي رخ دهد، سرپرست داوران برگشت بايد گزارش آن را از داوران برگشت دريافت كند و بيدرنگ به سرداور اطلاع دهد.
داوران استيل بايد در دو طرف استخر و به موازات خط طولي قرار گيرند.
داوران استيل بايد مراقب رعايت قوانين مربوط به استيل شنا كه براي آن مسابقه تعيين شدهاست، بوده و براي كمك به داوران برگشت، برگشتها را زير نظر داشته باشند.
سرپرست وقت نگهداران موظف است تا برگههاي ثبت زمان را از وقت نگهداران تحويل بگيرد و در صورت لزوم زمان سنجهاي آنها را مورد بررسي قرار دهد.
هر وقت نگهدار بايد زمان سنج خود را با علامت استارت بهكار اندازد و با پايان كارشناگر خط خود، آن را متوقف سازد.
پس از پايان مسابقه، سرپرست ردهبندي بايد تمام برگههاي امضاء شده داوران ردهبندي را كه شامل نتيجه و مقامهاست، مستقيما به سرداور تحويل دهد.
داوران ردهبندي بايد در يك محل يا سكوي بلند كه با خط پايان مسابقه در يك راستا باشد قرار گيرند، به شكلي كه همواره تصوير روشني از مسابقه و خط پايان داشته باشند.
منشي كل موظف است تا در هر مسابقه نتايج بدست آمده از كامپيوتر يا زمانسنجها را با مقامهايي كه از سرداور دريافت كرده، مقايسه كند و پس از بازبيني، امضاي سرداور را گواهي كند.
مسابقات شناي آزاد، قورباغه و پروانه بايد با يك شيرجه (از بيرون آب) آغاز شوند.
استارت مسابقات شناي پشت و مختلط تيمي در داخل آب انجام ميشود.
منظور از شناي آزاد اين است كه در مسابقات اين شنا، يك شناگر ميتواند با هراستيلي كه ميخواهد شنا كند، مگر در مسابقات مختلط انفرادي يا مختلط تيمي كه منظور از شناي آزاد، هر استيلي است به غير از پشت، قورباغه يا پروانه.
نوشتار اصلي: كرال پشت
به جز هنگام برگشت، شناگر بايد همواره بر پشت قرار داشته باشد. وضعيت طبيعي پشت در شناي پشت ميتواند شامل يك حركت چرخشي بدن باشد بشرط اينكه اين چرخش نسبت به سطح افقي، ۹۰ درجه يا بيشتر نشود.
در تمام طول مسابقه قسمتي از بدن شناگر بايد سطح آب را بشكافد (يعني بايد قسمتي از بدنش بيرون از آب باشد و بردن تمام بدن به زير آب مجاز نيست).
به استثناي زمان برگشت كه شناگر مجاز است تمام بدنش را به زير آب ببرد و پس ازاستارت و هر برگشت نيز ميتواند اين عمل را انجام دهد بشرط اينكه مسافتي را كه در زير آب طي ميكند بيش از ۱۵ متر نباشد.
نوشتار اصلي: شناي قورباغه
از آغاز نخستين دستي كه پس از استارت و هر برگشت زده ميشود، بدن شناگر بايد بر روي سينه قرار گيرد و شانههاي او با سطح طبيعي و معمولي آب در يك راستا باشند.
تمام حركات بازوان بايد همزمان و در يك صفحه افقي انجام شوند و حركت متناوب(يك در ميان) نداشته باشند
تمام حركات پاها بايد همزمان و در يك صفحه افقي انجام شوند و حركت متناوب نداشته باشند.
در مرحلهاي از حركت پا كه باعث پيشروي و جلو رفتن شناگر در آب ميشود، پاها بايد چرخش خارجي داشته باشد، پاي قيچي، پاي كرال و پاي دلفين پايين رونده مجاز نيست.
در هنگام برگشتها و پايان مسابقه، لمس ديواره بايد با هردو دست و بطور همزمانانجام شود، اين تماس ميتواند در سطح آب و يا در بالا و يا در زير آب باشد. تا زماني كه دستها ديواره را لمس نكردهاند شانهها بايد در صفحه افقي باقي بمانند.
به هنگام هر دوره كامل يك دست و يك پاي قورباغه، قسمتي از سر شناگر بايد سطح آب را بشكافد (يعني قسمتي از سر از آب خارج شود).
نوشتار اصلي: شناي پروانه
در تمام طول مسابقه (به جز در هنگام برگشت) بدن شناگر بايد بر روي سينه قرار داشته باشد و از آغاز نخستين دستي كه پس از استارت و برگشتها زده ميشود شانهها با سطح آب در يك راستا باشند.
هر دو دست را بايد بهطور همزمان و در بالاي آب به طرف جلو برد و به طور همزمان نيز بهطرف عقب آورد
تمام حركات پا بايد همزمان باشند. حركات همزمان ساق و كف پا كه در صفحه عمودي و به طرف پايين و بالا انجام شوند، مجاز است.
در هنگام برگشتها و پايان مسابقه، هر دو دست بايد بهطور همزمان ديواره را لمس كنند. اين تماس هم ميتواند در سطح آب باشد و هم در زير يا بالاي آب.
اگر در يك مسابقه تنها يك شناگر شركت داشتهباشد، بايد تمام مسافت مقرر را شناكند تا واجد شرايط شناخته شود.
يك شناگر بايد مسابقه خود را در همان خطي كه استارت زدهاست، به پايان برساند.
در مسابقات شناي آزاد يا بخش شناي آزاد مسابقات مختلط، ايستادن به روي كف استخر باعث اخراج شناگر نميشود اما بايد توجه داشت كه شناگر حق راه رفتن ندارد.
عبور از خط (طناب) شنا و ورود به خط شناي ديگر مجاز نميباشد و شناگر خاطي اخراج ميشود.
در هنگام مسابقه، هيچ شناگري اجازه ندارد اشيايي به تن كند يا از وسايلي استفاده كند كه باعث افزايش سرعت، غوطهوري و يا استقامت او ميشوند، (مانند فينهاو...) استفاده از عينك شنا مانعي ندارد.
در هر تيم امدادي، ۴ شناگر شركت دارند.
در مسابقات امدادي، اگر پيش از اين كه شناگر داخل آب، ديواره استخر را لمس كند، تماس پاي شناگر بعدي با سكوي استارت قطع شدهباشد، خطا محسوب ميشود.
وقتي همه چيز در اوج شكوه باشد
.
سال گذشته براي طرفداران نقش آفريني سال خوبي بود چرا كه با عرضه ي عناوين موفقي در ژانر RPG توانستند لحظات لذت بخشي را تجربه كنند. از طرفي بتسدا با عرضه ي SKYRIM توانست دنباله اي شايسته براي سري THE ELDER SCROLL عرضه كند .هر چند اين بازي مخالفان سرسختي هم داشت اما نميتوان در بزرگي وموفقيت آن شك كرد.از سوي ديگر هم FROM SOFTWARE با DARK SOULS موفق شد محبوبيت بالايي در ميان طرفداران پيدا كند و آمار كنترلر هاي شكسته و LCD هاي خورد شده را بالا ببرد!اما شايد عنواني كه بيش از همه توانست رضايت طرفداران نقش آفريني را جلب كند و افتخاري ديگر را براي اين سبك خلق كند عنوان THE WITCHER2:ASSASSINS OF KINGS بود.عنواني تحسين برانگيز از استوديوي لهستاني CD PROJECT RED كه با عرضه ي اين بازي بر روي PC توانست محبوب طرفداران شود ونشان دهد كه موفقيت آنها در شماره ي اول كه در سال ۲۰۰۷ عرضه شد اتفاقي نبوده است.حال پس از كش و قوس هاي فراوان بالاخره نسخه ي XBOX 360 آن تحت عنوان ENHANCED EDITION عرضه شده است كه حاوي اضافات ومحتواي بيشتري ميباشد.
بازي از جايي آغاز ميشود كه پادشاه فولتست درگير جنگ سختي شده است وگرالت در اين نبرد او را ياري ميدهد.هدف پادشاه اين است كه فرزندان نامشروع خود را از لاوالته پس بگيرد.گرالت به كمك سربازان تامريا با عبور از موانع مختلف و پيكار جانكاه پادشاه را تا داخل قلعه همكاري ميكند.در حالي كه همه چيز خبر از موفقيت آنها ميدهد ناگهان پادشاه توسط شخصي ناشناس مورد حمله قرار گرفته و جلوي چشمان گرالت به قتل مي رسد. گرالت با نگاه بر چهره ي وي متوجه ميشود كه او هم يك ويچر است. در همين حين سربازان تامريا وارد ميشوند وگرالت را بالاي بدن غرق به خون پادشاه ميبينند و به گمان آنكه گرالت اين كار را كرده است اورا دستگير ميكنند وي هم بدون هيچگونه واكنشي تسليم ميشود . حال گرالت در زندانهاي تاريك ونمور تامريا به بند اسارت كشيده شده است .روچ او را مورد بازجويي قرار داده است واز او ميخواهد تمام حوادث را موبه مو توضيح دهد. من خودم به شخصه حقايق را گفته و توانستم كه روچ را راضي كنم كه مرا آزاد كند تا قاتل پادشاه را بيابم .پس از رهايي از زندان گرالت مصمم است حقايق را آشكار سازد وخود را از اتهام تبرئه كند.
داستان بازي ازكتابهاي آندري ساپكوفسكي نويسنده ي خوش قلم ومحبوب لهستاني گرفته شده است .روايت بازي به شكل تحسين برانگيز و زيباست و اتفاقات وحوادثي كه در طول بازي رخ ميدهد حيرت انگيز وبه يادماندني ميباشد. ديالوگها كاملا حرفه اي و دقيق نوشته شده اند و تاثير انتخاب هايتان كاملا رضايت بخش هست. كشش داستاني تا پايان بازي ادامه دارد و لحظه اي شما را نااميد نميكند .گرالت چيز زيادي از گذشته ي خود نمي داند و با پيشروي در داستان كم كم حافظه ي خود را به دست مي آورد و گذشته اش برايش روشن تر ميشود. يكي از عواملي كه به زيباتر شدن داستان كمك شاياني كرده است شخصيتهايي است كه در طول بازي با آنها بر خورد ميكنيد. تمامي آنها باور پذير هستند و از ديالوگ هاي هوشمندانه اي بهره ميبرند و به خوبي در دل داستان قرار گرفته اند .
.
مهمترين بخش يك بازي گيم پلي آن است كه بيش از هر عاملي توجه مخاطب را جلب ميكند.در اين زمينه هم ويچر موفقيت بزرگي كسب كرده است و سربلند بيرون ميآيد. مبارزات و استفاده از جادوها لذت بخش و چالش برانگيز مي باشد.قابليتهايي كه شما ميتوانيد در آنها پيشرفت كنيد و ارتقا يابيد به سه بخش تقسيم ميشوند. يك بخش مبارزات است كه ميتوانيد با پيشرفت در اين شاخه در نبرد با شمشير نيرومندتر شويد بخش ديگر شاخه ي جادوگري ميباشد. براي مثال يكي از جادوها ايجاد گلوله هاي آتشين هستند كه با ارتقاي آن ميتوان آسيب بيشتري به دشمن وارد كرد. آخرين بخش هم به كيميا گري اختصاص دارد. در اين بخش ميتوان با تركيب مواد گوناگون به معجونهايي دست يافت كه كفه ي قدرت را به نفع شما سنگين ميكند. البته در حين مبارزات نميتوانيد از معجونها استفده كنيد. اين كار بايد قبل از شروع نبرد انجام بگيريد. براي مبارزه دو نوع شمشير داريد كه يكي از آنها با نام STEEL SWORD براي مبارزه با دشمنان انساني مناسب است وشمشير ديگر به نام SILVER SWORD نام دارد كه در پيكار با موجودات ماورايي وشيطاني كاربرد دارد. بازي از غولاخرهاي چالش برانگيز هم بهره ميگيرد كه ميتواند به متنوع تر شدن روند بازي كمك كند. براي مثال اژدهايي كه در اواخر بازي با آن مبارزه ميكنيد يكي از سختترين و چالش برانگيزترين بخشهاي بازي است. حس پيشرفت و قوي تر شدن به خوبي در بازي احساس ميشود واين مهمترين ويژگي يك بازي نقش آفريني است كه در اين بازي همواره احساس ميشود. به غير فصل افتتاحيه بازي از سه بخش تشكيل شده است كه علاوه بر اينكه خط اصلي بازي را در آنها پي ميگيرد ميتوانيد در محيطهاي دلربا و زيبا گشت وگذار كنيد وماموريتهاي فرعي را انجام دهيد. مراحل فرعي هم عالي كار شد اند وباعث ميشود مدت زمان بيشتري پاي بازي بشينيد و تجربه ي طولاني تر را داشته باشيد. نكته ي مثبت ديگر اينكه سازندگان بهترين استفاده ي ممكن را از كنترلر كنسول برده اند ومبارزات و استفاده از جادوها و كار باكوله پشتي به راحتي انجام ميگيرد. ايرادي كه به بازي ميتوان وارد كرد در زمينه ي هوش مصنوعي است. البته در كل بازي از هوش مصنوعي قوي برخوردار است اما از اشكالاتي رنج ميبرد براي نمونه به دزدي واكنشي نشان نميدهد شما به راحتي ميتوانيد وارد هر بخش و ساختماني بشويد و هر چه را كه مي يابيد درو كنيد وببريد واشخاص حاضر به هيچ وجه واكنش نشان نميدهند.يا اينكه بعضي وقتها شخصيت همراه در مسير يابي دچار مشكل ميشود وپس از چندي دور خود گشتن راه را ميابد! مشكل اساسي ديگر بازي سيستم ذخيره ي به شدت آزار دهندهي آن است. به همين جهت توصيه ميكنم بازي را هر چند وقت يك بار به صورت دستي ذخيره كنيد.
نسخه ي PC بازي از لحاظ گرافيكي همه را انگشت به دهان كرد و تجربه ي بصري چشم نواز خلق كرد كه هم از لحاظ تكنيكي و هم از لحاظ هنري در بالاترين سطح ممكن قرار داشت. هر چند نسخه ي XBOX عظمت گرافيكي نسخه ي PC را ندارد ولي اين به معناي پايين بودن گرافيك نيست. در XBOX هم شاهد گرافيك بالايي هستيم كه جزو بهترين گرافيك هاي اين كنسول قرار ميگيرد واگر بناي مقايسه با نسخه يPC باشد مابين حالتMEDIUM و HEIGH قرار ميگيرد. كيفيت بافتها عاليست و نورپردازي وسايه زني به خوبي انجام گرفته است .جزئيات در بازي چه در محيطها وچه در كاراكتر ها ولباسهايشان بيداد ميكند. به طور كل بازي از لحاظ گرافيكي مشكلي ندارد و توانسته تا جايي كه مقدور است از قدرت كنسول مايكروسافت استفاده ميكند. تنوع محيطهاي بازي هم قابل قبول است ولذت گشت وگذار در محيطهاي جنگلي و كوهستاني وغارهاي مخوف را فراموش نخواهيد كرد.
موسيقي و صدا گذاري چيزي از گرافيك بازي كم ندارد. ADAM SKORUPA وهمكارانش در زمينه ي موسيقي موفق بوده اند وآهنگهايي ساخته اند كه در حد واندازه ي اين اثر بوده است. از همان موسيقي منوي بازي شكوه اين بخش را ميتوان احساس كرد و خود را براي تجربه ي شنيداري خوب آماده ساخت. ولي متاسفانه موسيقي بازي زير سايه ي گرافيك آن قرار گرفته و كمتر به آن توجه شده است. صداگذاري هم به خوبي انجام گرفته چه صداي شخصيتها وچه صداي محيط ها كم نقص هستند و ميتواند رضايت بازيبازها را جلب كند.
نتيجه گيري
واقعا كار سختي است كه اثري توليد شود كه از هر لحاظ در بالاترين سطح ممكن قرار بگيرد. ولي سازندگان لهستاني اين بازي به خوبي از عهده ي اين كار برآمده اند. اين بازي بدون لحظه اي ترديد بهترين عنوان نقش آفريني است كه بر روي كنسول XBOX 360 عرضه شده است. اگر طرفدار اين سبك باشيد احتمالا تا كنون آن را تجربه كرده ايد واگر با اين سبك ارتباطي برقرار نميكنيد پيشنهاد بنده ي حقير اين است كه تجربه ي آن را از دست ندهيد. شايد شما را با اين ژانر آشتي دهد.
گرافيك= ۱۰
گيم پلي=۹٫۵
موسيقي=۱۰
داستان=۱۰
ارزش كل=۹٫۸
علي كورشي رسول (victor hogo)
به نام خدا
نسلي كه در حال گذر است ونفس هاي آخر خود را مي كشد با تمام خوبي ها ودستاورد هايي كه دارد از يك موضوع اساسي رنج مي برد وآن هم كمبود ip هاي جديد است. سازندگان به جاي اينكه آثاري نو به وجود بياورند در حال گسترش آثاري هستند كه امتحان خود را پس داده ودر دل گيمر ها نشسته اند. در واقع اين ريسك را قبول نميكنند كه بر روي بازي هاي جديد متمركز شوند. گواه حرفهاي من بازي هايي است كه پيش رو داريم. نگاه كنيد و ببينيد كه چندتا از آنها كاملا جديدند و چند تا از آنها دنباله هستند. با اين حال در اين نسل برخي سازنده ها به آفرينش بازي هاي جديد اقدام كردند كه از قضا موفق هم شدند وبه محبوبيت بالايي دست يافتند. در اين مقاله قصد دارم به ۱۰ بازي اشاره كنم كه در اين نسل به وجود آمدند وهيچ نشانه اي از آنهادر نسل هاي قبلي نبود. در ضمن بازي هايي كه انتخاب كردم بازي هايي بوده اند كه حداقل دو عنوان از آنها منتشر شده است.
- Little Big Planet
در وصف بزرگي و عظمت اين بازي همين بس كه در ميان ديگر بازي هاي پر زرق و برق و اكشن ps3 توانست در دل هواداران بشيند. يك پلتفرمر ناب با گرافيك زيبا وموجوداتي ( سكبوي) دوست داشتني. با اين بازي به اين نتيجه رسيديم كه در كنسولهاي غير نينتندويي هم ميشود يك بازي سكو بازي ناب رو تجربه كرد. يكي از بهترين ويژگي هاي اين بازي ساخت مراحل توسط بازيبازها وبه اشتراك گذاشتن آنهاست كه بر زيبايي هاي اين اثر افزوده است. اين بازي شايستگي حضور در اين ليست را دارد.
۹- Bioshock
با عرضه شماره يك بايوشاك توانايي هاي كن لوين بر همگان آشكار شد. يك اثر خارق العاده با داستان وفضا سازي بينظير. در هر دو شماره شما وارد سرزميني به اسم رپچر مي شويد كه در زير درياها ساخته شده تا مكاني باشد براي كساني كه مي خواهند خود را از دنياي پر از تاريكي وگناه بيرون آزاد سازند؛ اما اتفاقات اين بهشت ساختگي را تبديل به جهنمي بغض آلود كرده است. واقعا اولين و آخرين حرف را در اين بازي فضا سازي ميزند. بايوشاك اثريست تحسين شده ميان منتقدين و محبوب و دوست داشتني ميان بازيباز ها. دوستداران آن هرگز رپچر, بيگ ددي, خواهر كوچيكه ها و… را فراموش نمي كنند.
۸- Witcher
ساخت بازي در سبك نقش آفريني به شدت مشكل است و شايد به همين خاطر باشد كه بازي هايي كه در اين سبك عرضه مي شوند به شدت محدود هستند وخيلي از آنهايي هم كه توليد مي شوند نا اميد كننده از آب در مي آيند. اما استوديوي لهستاني CD Project RED با خلق ويچر استعداد خود را به اثبات رسانيد وتوانست دل طرفداران RPG را شاد كند. نقطه ي اوج اين بازي شماره ي دوم ويچر است كه آن را مي توان از مفاخر صنعت گيم ناميد در اين بازي همه چيز در اوج قرار دارد وروايتگر داستاني است بي نظير بر اساس آثار آندره ساپكوسكي. بدون ترديد سري ويچر در بين بهترين هاي نسل قرار دارد و ما را به آينده ي اين ژانر اميدوار مي سازد.
۷- Dead Space
وقتي بازي هايي كه خود از بنيانگذاران سبك وحشت هستند از اصالت horror گونه ي خود دور ميشوند فضاي مرده متولد مي شود تا تپش هاي قلبتان را بالا برده وچهره ي خندانتان را با ترس آشنا كند. اغراق نيست اگر اين بازي را به عنوان ترسناك ترين بازي نسل قلمداد كنيم. جذابيت اين بازي فقط به ترس اور بودن آن نيست بلكه اين بازي از هر لحاظ خوش ميدرخشد از گرافيك وگيم پلي گرفته تا صداگذاري خارق العاده و فضا سازي هايي ماندگار. سلاح هاي اين بازي بسيار خوب طراحي شده و استفاده از آنها به شدت جذاب است. اين بازي هم لياقت حضور در اين رتبه را دارد. اگر در پي تجربه ي لذت بخش ترس هستيد توصيه ي من به شما فقط همين بازي است و بس.