تست هوش : به 750 گرم ميگن چي؟؟؟ ........... ميگن نيم كيلو و نيم
دختر: مامان من زن اين مرد نمي شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه اين مرد چه عيبي داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج كن، من خودم كاري مي كنم كه جهنم رو از نزديك ببينه!!!
اولي: تا به حال به هيچ كدام از آرزوهاي دوران كودكي ات رسيده اي؟
دومي: بله، وقتي بچه بودم و مادرم موهايم را شانه مي كرد، آرزو داشتم كچل بشوم!
غضنفر تا ده سال براي مادرش عزاداري مي كرد . بهش ميگن : آخه چقدر گريه مي كني ده سال گذشته . ميگه : آخه هر وقت يادم ميفته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش مي گيره
مردي مي ره پيش كشيش تا اعتراف كنه. مي گه: من در زمان جنگ جهاني دوم به يك مرد در خانه خودم پناه دادم.
كشيش مي گه: خوب اين كه گناه نيست!
مرد مي گه: ولي من بهش گفتم براي هر يك هفته اي كه در خانه من بمونه بايد ۵ دلار بپردازه.
كشيش مي گه: درسته كه كارت خوب نبوده، ولي تو با نيت خوبي اين كار رو انجام دادي.
مرد مي گه: اوه! متشكرم! خيالم راحت شد. فقط يه سوال ديگه…
كشيش مي گه: بگو فرزندم.
مرد مي گه: آيا بايد بهش بگم كه جنگ تموم شده؟
قره قوروتم نشديم دهن همه رو آب بندازيم !
ته ديگ طلايي رنگ خوشمزه هم نشديم دو نفر سرمون دعوا كنند !
يه نفر مي خواسته خودكشي كنه با يه ظرف غذا ميره روي ريل مي خوابه. بهش ميگن تو اگه ميخواي خودكشي كني ديگه واسه چي غذا برمي داري ؟ ميگه اومديم و قطار يه هفته ديگه امد
معلم: «سعيد، توجه كن! پنجاه تومان نخود، سي تومان لوبيا و چهل تومان گوشت خريديم. جمعشان چقدر مي شود؟»
سعيد پس از كمي فكر: «يك كاسه آب گوشت حسابي!»
معلم: «سعيد، توجه كن! پنجاه تومان نخود، سي تومان لوبيا و چهل تومان گوشت خريديم. جمعشان چقدر مي شود؟»
سعيد پس از كمي فكر: «يك كاسه آب گوشت حسابي!»
تنبله ميفته توي جوب، ميگه: هركي منو ورداشت مال خودش!!!
كره اي : هيچ چي مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نيست
آمريكايي : هيچ چي مثل منتظر بودن واسه يه ساندويچ گرم غذاب آور نيست
يوناني : هيچ چي مثل منتظر بودن واسه يه دسته چك عذاب آور نيست
انگليسي : هيچ چي مثل منتظر بودن واسه يه مهموني بزرگ عذاب آور نيست
برزيلي : هيچ چي مثل منتظر بودن واسه يه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نيست
ايراني : انگار شما تا حالا با dialup كار نكرديد!!!!!!
بعضي ها پشت فرمون چنان با دقت، ظرافت و پشتكار عجيبي
با انگشت دماغشون رو حفاري مي كنن
انگاري عسلويه ست الانه كه نفت و گاز بزنه بيرون،!!!
طرف ماشين صفر از ايران خودرو گرفته توش كه ميشيني
ميبردت تو حال و هواي بازار مسگرا.
تنها جاييشم كه صدا نميده بوقشه!!
به غضنفر ميگن فرق كچل با هواپيما چيه؟ميگه كچل كه فرق نداره هواپيما هم نكته انحرافيشه!
اگه 8 تا يخچال فريزر سايد باي سايد هم تو خونه باشه
از نظر مادرم 90 درصد قبض برق مال كامپيوتره!
تروخدا ديگه تكنولوژي بيشتر از اين پيشرفت نكنه!
ما نميتونيم بخريم هي الكي حسرت ميخوريم...
نسلي هستيم كه پشت نيسان و خاور خونديم عاقبت فرار از مدرسه
اما پشت هيچ لكسوز و بي ام و ننوشته بود عاقبت چي!!!
بازگشت شكوهمندانه پشه ها رو تبريك ميگم...
ماشالله تو اين چند ماه چقدم بزرگ شدن!!
به نسل هاي بعدي بگوييد: نسل ما نه سر پياز بود و نه ته پياز...
نسل ما خود ِ پياز بود كه هركي ديدمون، گريه كرد...
خدايا چي ديدي تو سوسك كه بهش بال دادي؟؟
نه واقعا واسم سواله
در من نديدي، در اون ديدي اونوقت ... !!!
من اگر به جاي نيمه ي گمشدم
دنبال دايناسور ميگشتم تا الان يقينا پيدا كرده بودم!
يه سواله كه خيلي وقته ذهنم رو مشغول كرده....
چرا با اينهمه پيشرفت تكنولوژي
نوار غزه به سي دي تبديل نشده؟؟
من آخرش با يخچال ازدواج مي كنم!
وقتي خوشحالي ميري در يخچالو وا ميكني!
وقتي ناراحتي ميري در يخچالو وا ميكني!
وقتي كسلي ميري در يخچالو وا ميكني!
داري با تلفن حرف ميزني ميري در يخچالو وا ميكني!
... وقتي نميدوني چته! ميري در يخچال و وا ميكني!
و...
آخه موجود اينقدر سنگ صبور !!
اينقدر محرم؟ اينقدر با حوصله!!
تا حالا دقت كردين
وقتي يه نفر شمارو دعوت به ديدن يه فيلمي كه قبلا خودش ديده ميكنه
تو مدت فيلم يه جوري نگاتون ميكنه كه انگار خودش فيلمو ساخته؟!!!
زمزمه هاي دانشجويان شب قبل از امتحان :
خب !
اين كه نمياد...
اينم كه بلدم...
ديگه وقت خوابه...
به يارو گفتن واسه زلزله بم چه كمكى كردى؟
گاهي با يك قطره ، ليواني لبريز مي شود
گاهي با يك كلام ، قلبي آسوده و آرام مي گردد
گاهي با يك كلمه ، يك انسان نابود مي شود
گاهي با يك بي مهري ، دلي مي شكند
مراقب بعضي يك ها باشيم !!
در حالي كه ناچيزند ، همه چيزند ....
مردي كه با خانمي مثل شاهزاده ها رفتار مي كند، به اين معناست كه در دامان يك ملكه پرورش يافته است .....
و مردي كه به زني بي حرمتي و بي احترامي مي كند يقيناً با تحقير و عقده بزرگ شده است...!
هر روز تو دانشگاه ميبينيم ۱۰۰ تا دختر مدرسه اي رو به صف كردن، معلمشونم جلو، آوردن بازديد از دانشگاه،
مگه باغ وحشه اينا رو هر روز ميارين بازديد!!
كلاه قرمزي و اعوان و انصارش مال ما دهه شصتيهاست!!!
فردا پس فردا دهه هشتاديا راست نشن بگن كلاه قرمزي كارتون بچگي هاي ما بود ها!!! گفته باشم!!!
تو جشن مهد كودك دخترم جلو شونصدتا مادر و پدر مربي مهد با شوق با دخترم جلو ميكروفون حرف ميزد... منم خر كيف...
مربي: فرنوش جون، شمردن بلدي؟
دخترم : آره! باباييم يادم داده!
مربيه : آفرين به تو دختر خوشگل و باباييت!خوب حالا بگو ببينم، بعد پنج چيه؟
دخترم : شيش!
مربيه : آفرين عزيزم، حالا بگو بعد هفت چيه؟
دخترم : هشت!
مربيه : آاافرين! حالا بگو بعد ده چيه؟
دخترم : سرباز
اگه كسي بهتون گفت كه فقط پياز اشك آدم رو در مياره ، با نارگيل بزنين تو سرش ، تا به اشتباه خودش پي ببره !
سخترين كار دنيا اينه كه به آدمي لبخند بزني كه دلت مي خواد گلدون رو تو سرش خورد كني
غضنفر بالاي درخت چنار بوده يارو ميگه اون بالا چي كار ميكني ميگه دارم توت ميخورم ميگه اين كه درخت چناره ميگه توت تو جيبمه !!!
غضنفر عاشق مي شه روي در خونش مي نويسه بزودي در اين محل جشن عروسي برگزار مي شود.
معلم: 10 تا سيب داريم من 9 تاشو ميخورم، چند تا سيب ميمونه؟
بچه: همون يكي رو هم وردار بخور بدبخت سيب نخورده...
ميان كوي و برزن تيره بختي/به خود پيچي،نگهداري به سختي/ ز كمبود "دبليوسي" ست در شهر/ اگرديدي جواني بر درختي...