دروغ بگو ؛ تا باورت كنند....!!
آب زير كاه باش ؛ تا بهت اعتماد كنند....!!
بي غيرت باش ؛ تا آزادي حس كنند ....!!
خيانت هايشان را نبين ؛ تا آرام باشند ....!!
كذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!!
هرچه نداري بگو دارم، هر چي داري بگو بهترينش را دارم ....!!
.
اگر ساده اي ؛ اگر راست گويي ؛ اگر باوفايي .... اگر با غيرتي !
اگر يك رنگي .... هميشه تنهايي ... !!!!
(ارسال از دوست خوبمون شيدا)
مردي با اسب و سگش در جادهاي راه ميرفتند
هنگام عبور از كنار درخت عظيمي، صاعقهاي فرود آمد و آنها را كشت
اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت
گاهي مدتها طول ميكشد تا مردهها به شرايط جديد خودشان پي ببرند
پياده روي درازي بود،تپه بلندي بود
آفتاب تندي بود، عرق ميريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه
تمام مرمري عظيمي ديدند كه
به ميداني با سنگفرش طلا باز ميشد و در وسط آن چشمهاي بود كه آب
زلالي از آن جاري بود.
رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: روز به خير
اينجا بهشت است
"چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنهايم."
دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "ميتوانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان ميخواهد بنوشيد."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد.
از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند، به مزرعهاي رسيدند.
راه ورود به اين مزرعه، دروازهاي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز ميشد.
مردي در زير سايه درختها دراز كشيده بود و صورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود
مسافر گفت: روز بخير
مرد با سرش جواب داد
- ما خيلي تشنهايم . من، اسبم و سگم
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگها چشمهاي است. هرقدر كه ميخواهيد بنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگيشان را فرو نشاندند
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، ميتوانيد برگرديد
مسافر پرسيد: فقط ميخواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي ميشود!"
- كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما ميكنند. چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا ميمانند.
(پائولوكوئليو)
(ارسال از دوست خوبمون دوستي)
شايد اين تست براي شما تكراري باشد , اما ارزش دوباره امتحان كردنش را دارد ..
تست هوش بايد پس از خواندن سئوال در عرض فقط ۵ ثانيه به آن جواب درست را بدهيد در پايان تعداد پاسخهاي درست شما ضرب در ۱۰ ميشود و ميزان آي كيو شما را نشان ميدهد (آساني سوالات شما را گول نزند !!!)
۱- بعضي از ماهها ۳۰ روز دارند بعضي ۳۱ روز چند ماه ۲۹ روز دارد؟
۲- اگر دكتر به شما ۳ قرص بدهد و بگويد هر نيم ساعت ۱ قرص بخور چقدر طول ميكشد تا تمام قرصها خورده شود؟
۳- من ساعت ۸ شب به رختخواب رفتم و ساعتم را كوك كردم كه ۹ صبح زنگ بزند وقتي با صداي زنگ ساعت از خواب بيدار شدم
چند ساعت خوابيده بودم؟
۴- عدد ۳۰ را به نيم تقسيم كنيد وعدد ۱۰ را به حاصل آن اضافه كنيد چه عددي به دست مي آيد؟
۵- مزرعه داري ۱۷ گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هايش به جز ۹ تا مردند چند گوسفند زنده برايش باقي مانده است؟
۶- اگر تنها يك كبريت داشته باشيد و وارد يك اتاق سرد و تاريك شويد كه در آن يك بخاري نفتي يك چراغ نفتي و يك شمع باشد
اول كداميك را روشن ميكنيد؟
۷- فردي خانه اي ساخته كه هر چهار ديوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسي بزرگ به اين خانه نزديك ميشود اين خرس چه رنگي است؟
۸- اگر ۲ سيب از ۳ سيب بردارين چند سيب داريد؟
۹- حضرت موسي از هر حيوان چند تا با خود به كشتي برد؟
۱۰- اگر اتوبوسي را با ۴۳ مسافر از مشهد به سمت تهران برانيد و در نيشابور ۵ مسافر را پياده كنيد و ۷ مسافر جديد را سوار كنيد و در دامغان ۸ مسافر پياده و ۴ نفر را سوار كنيد و سرانجام بعد از ۱۴ ساعت به تهران برسيد حالا نام راننده اتوبوس چيست؟
ارزيابي تست براساس تعداد جوابهاي نادرست سطح هوش
۷تا و بيشتر دانش اموز دبستان
۶ تا دانش اموز دبيرستان
۵ تا دانشجو
۲-۳ استاد دانشگاه
۱ مديران ارشد . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ تست ها
۱- تمام ماهها حداقل ۲۹ روز را دارند
۲- يك ساعت (شما يك قرص را در ساعت ۱ و ديگري را درساعت ۱/۵ و بعدي را در ساعت ۲ مي خوريد)
۳- ساعت كوكي نميتواند شب و روز را تشخيص دهد پس ب اولين ساعت ۹ كه برسد زنگ ميزند كه ساعت ۹ شب است
۴- حاصل ۷۰ است ( تقسيم بر نيم معادل ضرب در ۲ است)
۵- او ۹ گوسفند خواهد داشت
۶- كبريت
۷- سفيد چون خانه اي كه هر چهار ديوارش رو به سمت جنوب پنجره داشته باشد بايد در نوك قطب جنوب باشد
۸- همان۲ سيب
۹- هيچ( حضرت نوح بود نه حضرت موسي)
۱۰- خوب خودتونيد ديگه( نام خودتان)
ارسال از رضا
به سلامتي اون پدري كه هنگام تراشيدن موي كودك مبتلا به سرطانش گريه ي فرزندش رو ديد
ماشين رو داد به دستش در حالي كه چشمانش پر از گريه بود گفت : حالا تو موهاي منو بتراش !
به سلامتي پدري كه نمي توانم را در چشمانش زياد ديديم ولي از زبانش هرگز نشنيدم ...!!!
به سلامتي پدري كه طعم پدر داشتن رو نچشيد ،اما واسه خيلي ها پدري كرد
به سلامتي پدري كه لباس خاكي و كثيف ميپوشه ميره كارگري براي سير كردن شكم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت ميكشه به دوستاش بگه اين پدرمه !
سلامتي اون پدري كه شادي شو با زن و بچش تقسيم ميكنه اما غصه شو با سيگار و دود سيگارش . . .
به سلامتي پدري كه كفِ تموم شهرو جارو ميزنه كه زن و بچش كف خونه كسي رو جارو نزنن..
هميشه مادر را به مداد تشبيه ميكردم ، كه با هر بار تراشيده شدن، كوچك و كوچك تر ميشود…
ولي پدر ...
يك خودكار شكيل و زيباست كه در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميكند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست
فقط هيچ كس نميبيند و نميداند كه چقدر ديگر ميتواند بنويسد …
بياييد قدردان باشيم ...
به سلامتي پدر و مادرها
پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود" ... تمام نگراني هايم به يك باره رنگ ميباخت...!
وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده !
وقتي داره صورتش رو اصلاح ميكنه و دستش ميلرزه ، ميفهمي پير شده !
وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما هيچ چي نميگه...
و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت ميخواد بميري
پدرم ،تنها كسي است كه باعث ميشه بدون شك بفهمم فرشته هاهم ميتوانند مرد باشند ! به سلامتي هرچي پدره
خورشيد هر روز ديرتر از پدرم بيدار مي شود اما زودتر از او به خانه بر مي گرددبه سلامتي هرچي پدره . .
دويست و پنجاه سال پيش از ميلاد در چين باستان شاهزاده اي تصميم به ازدواج گرفت.
با مرد خردمندي مشورت كرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت كند تا دختري سزاوار را انتخاب كند.
وقتي خدمتكار پير قصر ماجرا را شنيد بشدت غمگين شد، چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود،
دخترش گفت او هم به آن مهماني خواهد رفت.
مادر گفت: تو شانسي نداري نه ثروتمندي و نه خيلي زيبا.
دختر جواب داد : مي دانم هرگز مرا انتخاب نمي كند ،
اما فرصتي است كه دست كم يك بار او را از نزديك ببينم.
روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت :
به هر يك از شما دانه اي ميدهم، كسي كه بتواند در عرض شش ماه زيباترين گل را براي من بياورد... ملكه آينده چين مي شود.
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلداني كاشت .
سه ماه گذشت و هيچ گلي سبز نشد ، دختر با باغبانان بسياري صحبت كرد و راه گلكاري را به او آموختند، اما بي نتيجه بود ، گلي نروييد .
روز ملاقات فرا رسيد
دختر با گلدان خالي اش منتظر ماند و ديگر دختران هر كدام گل بسيار زيبايي به رنگها و شكلهاي مختلف در گلدان هاي خود داشتند .
شاهزاده هر كدام از گلدان ها را با دقت بررسي كرد و در پايان اعلام كرد دختر خدمتكار همسر آينده او خواهد بود.
همه اعتراض كردند كه شاهزاده كسي را انتخاب كرده كه در گلدانش هيچ گلي سبز نشده است.
شاهزاده توضيح داد :
اين دختر تنها كسي است كه گلي را به ثمر رسانده كه او را سزاوار همسري امپراتور مي كند : گل صداقت ...
همه دانه هايي كه به شما دادم عقيم بودند ، امكان نداشت گلي از آنها سبز شود!!!
مي گويند، اگر كسي چهلروز پشت سر هم جلو در خانهاش را آب و جارو كند، حضرت خضر به ديدنش ميآيد و آرزوهايش را برآورده ميكند.
سي و نه روز بود كه مرد بيچاره هر روز صبح خيلي زود از خواب بيدار ميشد و جلو در خانهاش را آب ميپاشيد و جارو ميكرد.
او از فقر و تنگدستي رنج ميكشيد. به خودش گفته بود:
اگر خضر را ببينم، به او ميگويم كه دلم ميخواهد ثروتمند بشوم.
روز چهلم فرارسيد. هنوز هوا تاريك و روشن بود كه مشغول جارو كردن شد.
كمي بعد متوجه شد مقداري خار و خاشاك آن طرفتر ريخته شده است. با خودش گفت:
با اينكه آن آشغالها جلو در خانه من نيست، بهتر آنجا را هم تميز كنم.
هرچه باشد امروز روز ملاقات من با حضرت خضر است، نبايد جاهاي ديگر هم كثيف باشد.
مرد بيچاره با اين فكر آب و جارو كردن را رها كرد و داخل خانه شد تا بيلي بياورد و آشغالها را بردارد.
ناگهان صداي پايي شنيد. سربلند كرد و ديد پيرمردي به او نزديك ميشود. پيرمرد جلوتر كه آمد سلام كرد.
مرد جواب سلامش را داد.
پيرمرد پرسيد: .صبح به اين زودي اينجا چه ميكني؟
مرد جواب داد: دارم جلو خانهام را آب و جارو ميكنم.
آخر شنيدهام كه اگر كسي چهل روز تمام جلو خانهاش را آب و جارو كند، حضرت خضر را ميبيند..
پيرمرد گفت: حالا براي چي ميخواهي خضر را ببيني؟
مرد گفت: آرزويي دارم كه ميخواهم به او بگويم..
پيرمرد گفت: چه آرزويي داري؟ فكر كن من خضر هستم، آرزويت را به من بگو..
مرد نگاهي به پيرمرد انداخت و گفت: برو پدرجان! برو مزاحم كارم نشو..
پيرمرد گفت: گفتم كه، فكر كن من خضر باشم هر كاري را كه ميخواهي به من بگو شايد بتوانم برايت انجام بدهم..
مرد كه حال و حوصلهي جروبحث كردن نداشت، رو به پيرمرد كرد و گفت:
اگر تو راست ميگويي و حضرت خضر هستي، اين بيلم را پارو كن ببينم..
پيرمرد نگاهي به آسمان كرد. چيزي زيرلب خواند و بعد نگاهي به بيل مرد بيچاره انداخت.
در يك چشم بههم زدن بيل مرد بيچاره پارو شد.
مرد كه به بيل پارو شدهاش خيره شده بود، تازه فهميد كه پيرمرد رهگذر حضرت خضر بوده است.
چند لحظهاي كه گذشت سر برداشت تا با خضر سلام و احوالپرسي كند و آرزوي اصلياش را به او بگويد، اما از او خبري نبود.
مرد بيچاره فهميد كه زحماتش هدر رفته است.
به پارو نگاه كرد و ديد كه جز در فصل زمستان بهدرد نميخورد در حالي كه از بيلش در تمام فصلها ميتوانست استفاده كند.
از آن به بعد به آدم ساده لوحي كه براي رسيدن به هدفي تلاش كند،
اما در آخرين لحظه به دليل ناداني و سادگي موفقيت و موقعيتش را از دست بدهد، ميگويند : بيلش را پارو كرده است
مغازه داري روي شيشه مغازه اش اطلاعيه اي به اين مضمون نصب كرده بود؛ "توله هاي فروشي".
پسركي اطلاعيه را ديد و بعد از چند لحظه مكث وارد مغازه شد و پرسيد :
"قيمت تولهها چنده؟"
مغازه دار پاسخ داد: "هر جا كه بري قيمتشون از ٣٠ تا ٥٠ دلاره".
پسرك دست در جيبش كرد و مقداري پول خرد بيرون آورد و گفت: من ٢ دلار و ٣٧ دارم، ميتوانم يه نگاهي به توله ها بيندازم؟
صاحب مغازه پس از لبخندي سوت زد، با صداي سوت، يك سگ ماده با پنج توله فسقلياش كه بيشتر شبيه توپهاي پشمي كوچولو بودند، پشت سر هم از لانه شان بيرون آمدند و توي مغازه براه افتادند. يكي از توله ها به طور محسوسي مي لنگيد و از بقيه توله ها عقب ميافتاد. پسر كوچولو بلافاصله به آن توله لنگ كه عقب مانده بود اشاره كرد و پرسيد:
" اون تولههه چشه؟"
صاحب مغازه توضيح داد كه دامپزشك بعد از معاينه اظهار كرده كه آن توله فاقد حفره مفصل ران است
و به همين خاطر تا آخر عمر خواهد لنگيد. پسر كوچولو هيجان زده گفت:
" من همون توله رو مي خرم "
صاحب مغازه پاسخ داد: "نه، بهتره كه اونو انتخاب نكني. تازه اگر واقعاً اونو مي خواي، حاضرم كه همين جوري بدمش به تو".
پسر كوچولو با شنيدن اين حرف منقلب شد. او مستقيم به چشمان مغازه دار نگريست
و در حالي كه با تكان دادن انگشت سبابه روي حرفش تاكيد ميكرد گفت:
" من نمي خوام كه شما اونو همين جوري به من بديد. اون تولههه به همان اندازه توله هاي ديگه ارزش داره
و من كل قيمتشو به شما پرداخت خواهم كرد.
در واقع، ٢ دلار و ٣٧ سنت شو همين الان نقدي ميدم و بقيه شو هر ماه پنجاه سنت، تا اين كه كل قيمتشو پرداخت كنم".
مغازه دار بلافاصله گفت: "شما بهتره اين توله رو نخريد، چون اون هيچوقت قادر به دويدن و پريدن و بازي كردن با شما نخواهد بود".
پسرك با شنيدن اين حرف خم شد، با دو دستش لبه شلوارش را گرفت و آن را بالا كشيد.
پاي چپش را كه بدجوري پيچ خورده بود و به وسيله تسمه اي فلزي محكم نگهداشته شده بود،
به مغازه دار نشان داد و در حالي كه به او مينگريست، به نرمي گفت:
" مي بينيد، من خودم هم نميتوانم خوب بدوم، اين توله هم به كسي نياز داره كه وضع و حالشو خوب درك كنه "
روزي بيل گيتس به رستوراني ميره و بعد از تموم شدن غذاش ۲ دلار به گارسون پاداش ميده.
گارسون تعجب ميكنه و ميگه جناب بيل گيتس، دختر شما ديروز به همين رستوران اومد و ۱۰۰ دلار به من پاداش داد،
شما فقط ۲ دلار پاداش دادين !
بيل گيتس در جواب گفت:
اون دختره يك بيليونر هست و من پسره يك كشاورز !
دختر كوچولو وارد بقالي شد و كاغذي به طرف بقال دراز كرد و گفت :
مامانم گفته چيزهايي كه تو اين ليست نوشته بهم بدي ، اينم پولش
بقال كاغذ رو گرفت و ليست نوشنه شده در كاغذ رو فراهم كرد و به دست دختر بچه داد ، بعد لبخندي زد و گفت :
چون دختر خوبي هستي و به حرف مامانت گوش ميدي ، ميتوني يه مشت شكلات بعنوان جايزه برداري
ولي دختر كوچولو از جاي خودش تكون نخورد ، مرد بقال كه احساس كرد دختر بچه براي برداشتن شكلات ها خجالت ميكشه گفت :
دخترم خجالت نكش بيا جلو خودت شكلاتهاتو بردار
دخترك پاسخ داد : عمو نميخوام خودم شكلاتها رو بردارم ، نميشه شما بهم بدين ؟
بقال با تعجب پرسيد ؟
چرا دخترم ؟ مگه چه فرقي ميكنه ؟
و دخترك با خنده اي كودكانه گفت :
" آخه مشت شما از مشت من بزرگتره !! "
كَبَدي يا زو يك بازي و ورزش است كه در ايران و هند وپاكستان رواج دارد. سال ۱۳۸۱ براي نخستين بار مسابقات قهرماني اين بازي براي مردان در سطح آسيا برگزار شد.
ورزش كبدي اصالتاً يك رشته هندي الاصل ميباشد ودر بازيهاي المپيك سال ۱۹۳۶ به عنوان يك رشته نمايشي در المپيك برلين به نمايش درآمد. همچنين رشته كبدي در بازيهاي آسيايي چين ۱۹۹۰ گنجانده شد واز همان زمان به عنوان يكي از رشتههاي رسمي بازيهاي آسيايي در برنامه بازيها وجود داشتهاست.
اين بازي در گيلان شيرين دودو و در خراسان، گلستان و مازندران زو و خوزستانياش تي تي ودر سيستان كبدي ناميده ميشود.
تشكيلات اين رشته ورزشي از سال ۱۳۷۵ با عنوان انجمن كبدي (فدراسيون ورزشهاي همگاني) شروع به فعاليت نمود و براي اولين بار در سال ۱۳۸۱ در مسابقات قهرماني آسيا-مردان-شركت و به مقام سوم اين دوره از مسابقات نائل آمدودرسال ۸۲ موفق به كسب مقام اول آسيا در رده جوانان وبزرگسالان ودرسال ۸۳ با كسب نايب قهرماني جهان مدالهاي پرارزشي رابه ارمغان آوردوباتوجه به ضرورت وصلاحديد مسئولان محترم سازمان تربيت بدني در تاريخ ۸/۴/۸۴ باتشكيل مجمع عمومي تحت عنوان فدراسيون كبدي جمهوري اسلامي ايران عملاً شروع به فعاليت نمود.
در سال ۱۳۸۹ تيم ملي ايران در بازيهاي المپيك آسيايي نيز مقام دوم آسيا را كسب نمود.
كبدي از مسابقات آسيايي سال ۱۹۸۲ به صورت نمايشي وپس از آن جزء مسابقات رسمي بازيهاي آسيايي قرار گرفت.
ورزش كبدي همچنين درهند و پاكستان نيز طرفداران زيادي دارد.
كبدي سالني ۷ بازيكن (۵ بازيكن اصلي و ۲ ذخيره) كبدي ساحلي ۶ نفره (۴ بازيكن اصلي و ۲ ذخيره)
بازي زو همان ورزش كبدي است كه از زمانهاي قديم در ايران وجود داشته ولي بيشتر به صورت بازي كودكان بود تا ورزش رسمي روش بازي به اين صورت است كه افراد به ۲ گروه تقسيم ميشوند. به ترتيب در هر ۲ گروه انتخاب شده و با گفتن كلمه زوووووووو ميروند و يكي از افراد گروه مقابل را ميگيرد.
ابتدا افراد به دو گروه هفت نفره تقسيم ميشوند و يك گروه گرگ و ديگري بره ميشود. آن گاه يكي از گرگها ميگويد زووو و به يكي از برهها دست ميزند اگر برهها گرگ را تا زماني كه صداي زويش بند بيايد بتوانند نگه دارند آن گرگ يكي از برهها ميشود.
سازمان تربيت بدني ايران
شنا مهارت يا ورزش شناور ماندن و حركت درون آب است. شنا كردن به معني حركت انسان يا حيوان بدون هر گونه كمك خارجي درون آب است. آموختن شنا علاوه بر تقويت جسم در مواقع اضطراري و افتادن ناگهاني درون آب زندگي انسان را نجات خواهد داد. بسياري از حيوانات هنگام تولد و به طور غريزي، قادر به شنا كردن هستند؛ اما انسان بايد شنا كردن را ياد بگيرد.
يادگيرندگان شنا تمرينهاي خود را اغلب در استخرهاي كم عمق و كناره درياها شروع ميكنند. آنها ابتدا شناور ماندن روي آب و سپس حركتهاي پا را ميآموزند و در پايان حركتهاي دست را نيز ياد خواهند گرفت. براي شنا كردن آسان و روان، شناگران در مفاصل اصليشان به انعطافپذيري مطلوبي نياز دارند.
شناگران تازه كار بايد چگونگي حركتهاي هماهنگ دست با نفس كشيدن را تمرين كنند. شناگران معمولاً يك يا چند شنا ميآموزند.
شواهد باستانشناسي نشان ميدهند كه قدمت شنا و شنا كردن به ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدنهاي آشور و يونان و روم باستان باز ميگردد. آنچه از گذشته آموزش شنا ميدانيم بر اساس يافتههايي است كه از «حروف تصويري» هيروگليف مصريان به دست آوردهايم. يونانيهاي باستان و روميها شنا را جزو برنامههاي مهم آموزش نظامي خود قرار داده بودند، و مانند الفبا يكي از مواد درسي در آموزش مردان بودهاست. شنا در شرق به قرن اول قبل از ميلاد باز ميگردد. ژاپن جايي است كه شواهد و مداركي از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمي حكومتي شنا به صورت اجباري در مدارس تدريس ميشد.
مسابقات سازمان يافته شنا در قرن ۱۹ ميلادي قبل از ورود ژاپن به دنياي غرب شكل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشين اقيانوس آرام، به كودكان هنگامي كه به راه ميافتادند يا حتي پيش تر شنا ميآموختند. نشانههايي از مسابقات گاه و بي گاه ميان مردم يونان باستان وجود دارد و همچنين يكي از بوكسورهاي معروف يونان شنا را به عنوان تمرين در برنامه ورزشي خود گنجانيده بود. روميها اولين استخرهاي شنا را بنا كردند و گفته ميشود كه در سدهٔ يكم پيش از ميلاد گايوس ماسناس[۱] رايزن سياسي سزار آگوست رومي، نخستين استخر آب گرم را ساخت.
برخي عدم تمايل اروپائيان به شنا را در سدههاي ميانه ترس از گسترش و سرايت عفونت و بيماريهاي مسري ميدانند از طرفي شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد در سواحل بريتانياي كبير در اواخر قرن ۱۷ ميلادي از شنا در آب به عنوان وسيلهاي براي درمان استفاده ميشود. البته تا پيش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفريح و ورزش در ميان مردم جايگاهي پيدا نكرد. زماني كه نخستين سازمان شنا در سال ۱۸۳۷ تأسيس شد در پايتخت بريتانيا يعني لندن، ۶ استخر سر پوشيده وجود داشت كه مجهز به تخته شيرجه بودند. در سال ۱۸۴۶ اولين مسابقه شنا در مسافت ۴۴۰ يارد در استراليا بر پا شد كه بعد از آن هر ساله نيز به اجرا در آمد. باشگاه شناي «متروپوليتين»[۲] لندن در سال ۱۸۶۹ تأسيس شد كه بعدها به انجمن شناي غير حرفهاي تغيير نام پيدا كردكه در واقع هيئت رئيسه شناي غير حرفهاي بريتانيا بود. فدراسيونهاي ملي شنا در چندين كشور اروپايي در سال ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۹ شكل گرفتند.
تاريخچه شنا به عنوان يك ورزش، در ايران، بسيار كوتاه است و به طور كلي هم اين رشته از ورزش به نسبت ديگر رشتهها در كشور ايران چندان پيشرفتي حاصل نكردهاست. در حالي كه به جهت موقعيت جغرافيايي ايران كه در شمال و جنوب كشور به دريا متصل است و هم به جهت تأكيدات مذهبي، ميبايستي اين ورزش را مورد توجه قرار ميدادند.
در قديم، مكانهايي شبيه استخر سرپوشيده در حمامها ميساختند، به نام چال حوض. اين چال حوضها، كه حداكثر از ۱۰ متر تجاوز نميكرد، براي شنا كردن و آب بازي بود. در اطراف چال حوضها، سكوهايي به ارتفاع ۲ يا ۳ متر وجود داشت كه از بالاي آن به درون آب ميپريدند و عملياتي مانند پشتك و وارو انجام ميدادند. روشنايي چال حوضها از سوراخ كوچكي كه در سقف بود، تأمين ميشد. در اين گونه آبگيرهاي غير بهداشتي، هيچ گونه مقرراتي وجود نداشت و هر كس ميتوانست قبل از استحمام يا پس از آن وارد چال حوض شود و به آب بازي و شنا كه به معناي واقعي هم شنا نبود بپردازد. تا سال ۱۳۱۴ در سراسر ايران حتي يك استخر شنا هم نبود و فقط در اردوگاه نظامي اقدسيه تهران يك استخر براي آموزش شنا به دانشجويان دانشكده افسري ساخته بودند. در سال ۱۳۱۴، استخر ديگري در باغ فردوس شميران احداث شد كه به وزارت فرهنگ تعلق داشت. نخستين استخري كه براي استفاده ورزشكاران و تعليم اصول جديد شنا به آنها به وجود آمد، در سال ۱۳۱۴در منظريه تهران بود كه يك مربي ورزش خارجي به نام «گيبسون» بر آن نظارت ميكرد. پايههاي ورزش شناي نوين در ايران از همان استخر منظريه گذاشته شد.
مصريان قديم كه اساساً مردم كوشا و فعالي بودهاند و به فعاليتهاي گوناگون بدني ميپرداختند، شنا از جمله ورزشهاي بسيار متداول نزد آنان بوده و مرد و زن بدان علاقه فراواني داشتند.
در ميانرودان كه در تاريخ كهن، اهميتي همپايه مصر دارد، شنا به عنوان هنري جنگي تلقي ميگرديد و برخي از شناگران نظامي به پوستهاي پر از باد مجهز ميشدند تا جريان آب را بهتر تحمل كنند. اين ورزش در ايران نيز از دوران باستان داراي طرفداران زيادي بودهاست
اسپارتها كه ژيمناستيك را پايه و اساس فعاليتهاي ورزشي كودكان ميدانستند، از آموزش دو و شنا و.... نيز غافل نبودهاند. اسپارتها را نخستين پايهگذاران شيوههاي تربيت بدني در نظام آموزشي به شمار ميآورند و ديگر كشورهاي گيتي شيوههاي مذكور را از آنان تقليد و اقتباس كردهاند.
تمرينهاي ورزشي روميان قديم را اسب سواري، تيراندازي، پرتاب نيزه و شنا در رودخانههاي تند و سيلابي تشكيل ميدادهاست. همچنين دو، شنا، شكار، توپبازي، ماهيگيري، و قايقراني ورزشهاي مورد علاقه مردم روم جديد بودهاست.
با شروع قرن نوزدهم رشد كمي و كيفي شنا چشمگير ميشود. در سال ۱۸۱۰ لرد بايرون شاعر نامدار بريتانيا تنگه داردانل را با شنا ميپيمايد. اولين مدرسهاي كه در سال ۱۸۱۰ شنا را در برنامه خودگنجاند، مدرسه (فورتا) در آلمان بودهاست و به تدريج ساير مدارس از اين برنامه استقبال كردهاند. (گوتس موتس) در مورد توسعه ورزش شنا در مدارس نقش اساسي داشته و اين نقل از اوست كه (ورزش شنا بايد قسمت اصلي تعليم و تربيت باشد) وي به كمك طناب، كمربند و قلاب، مبتديان را در آب تعليم ميداد.
سال ۱۸۷۵ شناگر آمريكايي (ماتيووب) درياي مانش را به وسيله شناي قورباغه در مدت ۲۲ ساعت طي كرد و شاهكار او انعكاس بزرگي داشت.
در سال ۱۸۷۸ شناي (تروجن) ابداع شد كه نام نخستين نمايش دهنده آن (جيمزتروج) بر روي آن نهاده شدهاست. تروجن با مشاهده بوميان آمريكاي جنوبي، استراحت هر دو دست را به طور متناوب در خارج از آب قرار داد. وي در همين دوره اين شناي كرال را با يك ضربه پاي قورباغه تركيب كرد. پيشرفت بعدي، اجراي دو ضربه پا در يك دور بود يعني دو ضربه پا در هر حركت دست كه موجب كوتاهتر و سريعتر شدن حركات دست شد. در آخر ضربه پاي شناي قورباغه با ضربه عمودي جايگزين و شناي كرال سينه متولد شد. ابداع كننده اين سبك شناگر استراليايي (ريچارد كاويل) در آستانه قرن بيستم بودهاست. ضربه پا در شناي كاويل به (ضربه كرال استراليايي) معروف و آن عبارتاند از ۴ ضربه پا در هر حركت دست ميشد.
در سال۱۹۰۶ هم وطن او (سيسيل هالي) اين حركت را به اروپا برد. در همين زمان كرال در آمريكا نيز پيشرفت كرد و بالاخره شيوه آمريكايي ۶ ضربه پا، جهان را فتح كرد.
نخستين رقابتهاي بينالمللي به نام (قهرماني۱۰۰ يارد جهان) در سال ۱۸۵۸ در استراليا برگزار شد. بعد از آن طرح برگزاري مسابقات شنا در كشورهاي مختلف توسعه يافت و در نيمه دوم قرن نوزدهم اين مسابقات شروع شدهاست.
برنامه مسابقات شناي مردان در المپيك شامل رقابتهاي كرال سينه، كرال پشت و شناي قورباغه ميشد كه تقريباً در سال ۱۹۰۸ جنبه استاندارد پيدا كرد و تا سال ۱۹۵۲ بدون تغيير باقي ميماند. براي اولين بار در المپيك ۱۹۰۸ لندن مسابقههاي شنا در استخرهايي انجام گرفت كه طول آن ۱۰۰ متر بودهاست. در مسابقات المپيك ۱۹۵۶ ملبورن مشكل جديدي بروز كرد. در اين مسابقات (ماسارو يوروكاوا) قهرمان المپيك و همچنين تعداد ديگري از شناگران بيشتر مسير خود را در زير آب طي كردند. اين مساله باعث شد تا قانون جديدي از سوي كنگره فينا وضع شود و شناي زير آبي حذف گرديد، بدين ترتيب كه پس از شيرجه و يا برگشت، با هر ضربه پا سر شناگر بايد سطح آب را بشكافد.
افزايش بحث و جدل در مورد قوانين شنا به خصوص شناي قورباغه سبب پديد آمدن كميته فني شنا در فينا در سال ۱۹۵۴ شد. استفاده از وسايل زمان سنجش الكترونيكي و رايانه اي كردن اطلاعات مربوط به شنا و نيز استفاده از دستگاههاي تلويزيوني مدار بسته براي ردهبندي شناگران در پايان شناها از سال ۱۹۶۴ و از بازيهاي المپيك توكيو آغاز شدهاست.
در خصوص پيشينه استارت و برگشت گفتني است كه استارت در ابتدا در آب انجام ميشد، بدينصورت كه شناگران در آب ميايستادند و يا دراز ميكشيدند، اين شيوه تا زمان ساخت سكوهايي كه شيرجه به درون آب را ممكن گردانيد، ادامه يافت.
اولين شناگر مردي كه شناي ۱۰۰ متر كرال سينه را زير يك دقيقه شنا كرد، جاني ويسمولر آمريكايي بود. وي اين مسافت را در۵۸ ثانيه و۶ دهم ثانيه در سال۱۹۲۲ شنا كرد. اولين زني كه اين مسافت را زير يك دقيقه شنا كرد داون فريزر است. او در سال ۱۹۶۲، ۱۰۰ متر كرال سينه را در ۵۹ ثانيه و ۹ دهم ثانيه پيمود.
موفقترين قهرمان مرد المپيك تمامي ادوار شنا (مايكل فلپس) آمريكايي است. اين شناگر در المپيك ۲۰۰۸ پكن صاحب ۸ مدال طلا شد. در ميان زنان (كريستين اتو) با كسب ۶ مدال طلا در المپيك ۱۹۸۸ سئول، ۴ مدال طلا در رشتههاي انفرادي و ۲ مدال طلا در مسابقات تيمي، پرافتخارترين زن شناگر ميباشد.
فدراسيون بينالمللي شنا (FINA) در سال ۱۹۰۸ نه بر اثر يك حادثه بلكه از روي قصد و نيت بنيان نهاده شد. جورج دبليو هرن دبير موسس اين فدراسيون، ايجاد اين نهاد بينالمللي را نتيجه افزايش تماسهاي بينالمللي در ورزش و مخصوصاً به تأسّي از بازيهاي المپيك آن روز ذكر ميكند. طرز برگزاري مسابقات باعث بالا گرفتن مخالفتهايي شد كه نتيجه آن برگزاري كنفرانس بينالمللي لندن در تاريخ ۱۹ ژوئيه ۱۹۰۸ است. ثمره و ميوه اين كنفرانس تاسيس فينا بود.
با شروع جنگ جهاني اول، ادامه پيشرفت سازمان جوان فينا حداقل به مدت ۴ سال متوقف شد و حتي پس از جنگ به علت سردي بين كشورها و روابط ورزشي عملاً ادامه كار فينا ميسر نشد و اين امر تا سال۱۹۲۵ به درازا كشيد. با پشت سرگذاشته شدن اين مدت، فدراسيون مجدداً فعال شد. بدينترتيب كه هيئت اجرايي فينا مركب از ۵ عضو تشكيل شد تا بتوانند در فواصل نزديك به راحتي گرد هم آيند و نيز دفتر فينا برقرار گرديد.
در سال ۱۹۲۸ هيئت مديره بينالمللي واترپلو و كميته بينالمللي شنا نيز پا گرفتند. در كنگره فينا كه در همان سال برگزار شد، جورج دبليو هرن دبير موسس فينا از سمت خود كنارهگيري كرد و به عنوان اولين رئيس افتخاري فينا برگزيده شد. با شروع جنگ جهاني دوم به ناگاه پيشرفت مستمر مجدداً متوقف شد (سالهاي ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵)، زيرا جنگ مانع از تماسهاي بينالمللي در ورزش گرديد. با پايان يافتن جنگ پر مشقت دوم، بيشتر از يك سال طول كشيد تا هيئت اجرايي فينا توانستند در ۱۴ ژوئن ۱۹۴۶ در لندن گرد هم جمع شوند. دوره مربوط به جنگ جهاني دوم در سال۱۹۵۰ خاتمه يافت و تماسها و ارتباطهاي ورزشي روزبهروز بيشتر گشت.
در سال ۱۹۵۸، فينا پنجاهمين سالگرد خود را برگزار كرد. در اين سال تعداد اعضاي فينا به ۷۵ فدراسيون ملي رسيده بود. در سال ۱۹۹۲ اعضاي فينا به ۱۳۷ فدراسيون ملي ارتقاء يافت.
استخر، محل خصوصي است براي شنا، شيرجه، و واترپولو كه در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ولي، استخرهايي كه در آنها مسابقات رسمي را برگزار ميكنند بايد داراي مشخصاتي معين باشد. اين مشخصات از طرف فدراسيون بينالمللي شناي آماتور، كه آن را فينا (FINA) ميخوانند به شرح زير تعيين شدهاست:
در استخرهايي كه ركوردگيري ميكنند، دماي آب بايد ۲۲ تا ۲۴ درجه سانتي گراد باشد.
لباس مخصوص شنا يك شلوار كوتاه و چسبيده به بدن است كه بايد وزن آن بسيار كم باشد و آب را در خود نگاه ندارد. طبق مقررات بينالمللي، شلوار شنا هنگام مسابقات بينالمللي و ركوردگيري، بايد از پارچهاي به رنگ تيره و به صورت يك تكه باشد. در حال حاضر لباس شناگران را از پوست «كوسه»ها درست ميكنند كه كل بدن را ميپوشاند.
استفاده از كلاه شنا سرعت فرد را افزايش داده و اين كار به افراد تازه كار اعتماد به نفس ميدهد و همچنين افرادي كه موهاي بلند دارند از ريختن موهايشان به داخل آب جلوگيري كرده و كلر موجود در اب به موهاي افرادي كه حساسيت دارند و موهايشان ميريزد اثر گذار نخواهد بود و خانمها كه موهاي بلند دارند حتما بايد از كلاه استفاده كنند كه اين كار به بهداشت استخر كمك زيادي ميكند.
بيشتر براي ديدن ديوار استخر و انجام برگشت سالتو استفاده ميشود در ضمن به علت وجود كلر در آب و آسيب نديدن چشم نيز خوب ميباشد
شنا در نوزادان موجب افزايش هوش، تمركز حواس، هوشياري و پيشرفت در روابط اجتماعي آينده آنها ميشود. شنا تأثير مثبتي بر روح و روان نوزادان ميگذارد. نوزاداني كه در ماههاي اوليه زندگي يعني حدود ۶ تا ۱۰ ماهگي شنا ميكنند، احساس امنيت و آسايش و آرامش بيشتري دارند. بچهها به علت كم بودن جاذبه آب، آزادي عمل بيشتري بدست ميآورند. آموزش شناي كودكان بايد تحت نظارت مربيهاي مخصوص صورت بگيرد.
بسياري از بچهها قبل از آنكه بتوانند راه بروند قادر به شنا كردن هستند. شنا باعث تقويت ماهيچهها و افزايش حجم ريه ميشود. به علاوه الگوي خواب شبانه كودكاني كه شنا ميكنند، بسيار منظم ميشود. اولين چيزي كه بعد از مدتي شنا ميتوانيد در كودك خود مشاهده كنيد، اعتماد به نفس و احساس استقلالي است كه در او رشد يافتهاست. بچههاي ۶ تا ۱۰ ماهه، قادر هستند در زير آب به مدت ۵ دقيقه شنا كنند و نفس خود را نگاهدارند.
هميشه اين سوال از طرف والديني كه علاقه مند هستند فرزندشان شنا ياد بگيردعنوان ميشود، كه چه موقع بايد آموزش شنا را شروع كرد. زمان مناسب براي آموزش شنا، سن ۷ يا ۸ سالگي ميباشد. علماي تربيت بدني و متخصصين آموزش شنا، شش سالگي را براي آموزش انتخاب كردهاند. وضع مطلوب اينست كه از سنين پايين بچه آموزش را شروع نمايد ولي در سنين پايين شنا را به صورت فني ياد نميگيرد. زيرا قدرت درك بعضي از حركات را ندارد و هماهنگي لازم جهت يك مهارت به سختي (هماهنگي دست و پاي كرال سينه) انجام ميپذيرد. شنا براي كودكان زير سه سال فقط به صورت به اصطلاح شناي سگي است كه كودك سر را بيرون از آب نگه داشته و شنا ميكند.
شنا يك ورزش سالم است و در مقايسه با ورزشهاي ديگر خطرات كمتري در پي دارد. با اين وجود تعداد كمي خطرات وجود دارد كه در زير ميآيد:
سازمانها راهنماييهايي درباره سلامت منتشر كردهاند كه به شناگران براي جلوگيري از اين خطرات كمك كند.[۵][۶][۷]
نوعي شنا كه چهار نفر به صورت گروهي و به طور امدادي طول مسير مسابقه را طي ميكنند.
نوعي مسابقه شنا با مسافتهاي طولاني به وسيله انواع شناها كه معمولاً در آبهاي آزاد صورت ميپذيرد.
نوعي مسابقه شنا كه در آن از چهار نوع شناي مختلف كرال سينه، كرال پشت، قورباغه و پروانه استفاده ميگردد.
نوعي مسابقه شنا كه شناگر براي طي كردن مسير مسابقه مجاز است از تمامي شناهاي موجود استفاده كند.
در اينجا برخي اطلاعات اساسي درباره تغذيه در جريان مسابقات ارائه ميشود:
درست از زماني كه فعاليت ورزشي شروع ميشود، سه سيستم انرژي در بازسازي ATP مشاركت ميكنند. زماني كه شناگر استراحت ميكند، بيشتر ATP موجود در عضله اسكلتي از راه سيستمانرژي هوازي بازسازي ميشود. زماني كه شناگر در حال مسابقه دادن است، نياز به انرژي به سرعت افزايش مييابد كه اين انرژي در ابتدا از راه سيستم انرژي بيهوازي بيلاكتيك و سپس از طريق سيستم انرژي بيهوازي بالاكتيك و سيستم انرژي هوازي تأمين ميشود.
به هنگام ورزش، سهمATP توليدي از هر يك از سيستمهاي رهايش انرژي به عواملزير بستگي دارد:
اين سيستم انرژي در درجه اول براي به كار انداختن انرژي استفاده ميشود و بيشتر انرژي فعاليتهاي فوقالعاده سريع يا كم مقاومت را كه۱۰ ثانيه يا كمتر به طول ميانجامند، تامين ميكند.
سيستم انرژي بيهوازي با لاكتيك، بيشتر انرژي فعاليتهاي با شدت متوسط تا زياد را كه بيشتر از۱۰ ثانيه و حداكثرتا ۲ دقيقه ادامه مييابند، تأمين ميكند. زمانيكه مقادير زيادي اسيد لاكتيك در سلولهاي عضله تجمع يافت، خستگي عضلاني رخ ميدهدكه پيامد آنكاهش هماهنگي و سرعت است. در شنا، اين سيستم زماني استفاده ميشود كه سرعتهاي نزديك به بيشينه براي حداكثر تا ۲ دقيقه دوام داشته باشند. به عبارت ديگر، شناگران از اين سيستم براي سرعتهاي زياداستفاده ميكنند.
سيستم انرژي هوازي، بيشتر انرژي فعاليتهاي تداومي طولاني مدت يا فعاليتهاي متناوب طولاني مدت را كه فاصلههاي استراحتي كوتاهي بين آنها قرار دارد، تامين ميكند. چنين ورزشهايي بهكار زير بيشينه نياز دارند و شامل همه مسابقهها يا نوبتهاي تمريني ميشود كه بيشتر از ۲ دقيقه طول ميكشد تا به اتمام برسند. منبع سوختي اين سيستم رهايش انرژي به دو عامل اصلي وابستگي دارد: موجودي گليكوژن عضله و شدت ورزش.
فعاليت هوازي ميتواند به راههاي زيادي كنترل شود. سادهترين و عمليترين راه عبارت از شمارش تواتر قلبي است. در آغاز فصل، تواتر قلبي بايد به كرانه پاييني منطقه تمرينهاي هوازي نزديك باشد. همچنان كه شناگر آمادهتر ميشود، تواتر قلبي ميتواند به كرانه (محدوده) بالايي منطقه برسد.
سرداور بر تمام عوامل برگزار كننده نظارت و تسلط دارد. او ميتواند گفتهها و نوشتههاي آنها را تاييد كند و با در نظر گرفتن موارد ويژه و كليه قوانين و مقررات، آنها را هدايت و راهنمايي كند.
در آغاز هر مسابقه، سرداور بايد با زدن چند سوت كوتاه به شناگران اعلام كند كه بهجز لباس مخصوص شنا كليه لباسهاي خود را از تن خارج سازند.
پس از آن با زدن يك سوت ممتد و كشيده از شناگران دعوت ميكند تا در پشت سكوي استارت خود قرار گيرند.
هنگامي كه شناگران و كادر برگزار كننده براي آغاز مسابقهآماده شوند، سرداور بايد با بالا بردن دست خود بهصورت كشيده، به استارتر اشارهكند كه شناگران تحت نظارت او هستند.
استارتر بايد كنترل كامل شناگران را از زماني كه سرداور اين وظيفه را به او ميسپارد، تا هنگام آغاز مسابقه بهعهده بگيرد.
استارتر بايد شناگري را كه مرتكب يكي از خطاهاي زير شده به سرداور معرفي كند:
اگر خطايي رخ دهد، سرپرست داوران برگشت بايد گزارش آن را از داوران برگشت دريافت كند و بيدرنگ به سرداور اطلاع دهد.
داوران استيل بايد در دو طرف استخر و به موازات خط طولي قرار گيرند.
داوران استيل بايد مراقب رعايت قوانين مربوط به استيل شنا كه براي آن مسابقه تعيين شدهاست، بوده و براي كمك به داوران برگشت، برگشتها را زير نظر داشته باشند.
سرپرست وقت نگهداران موظف است تا برگههاي ثبت زمان را از وقت نگهداران تحويل بگيرد و در صورت لزوم زمان سنجهاي آنها را مورد بررسي قرار دهد.
هر وقت نگهدار بايد زمان سنج خود را با علامت استارت بهكار اندازد و با پايان كارشناگر خط خود، آن را متوقف سازد.
پس از پايان مسابقه، سرپرست ردهبندي بايد تمام برگههاي امضاء شده داوران ردهبندي را كه شامل نتيجه و مقامهاست، مستقيما به سرداور تحويل دهد.
داوران ردهبندي بايد در يك محل يا سكوي بلند كه با خط پايان مسابقه در يك راستا باشد قرار گيرند، به شكلي كه همواره تصوير روشني از مسابقه و خط پايان داشته باشند.
منشي كل موظف است تا در هر مسابقه نتايج بدست آمده از كامپيوتر يا زمانسنجها را با مقامهايي كه از سرداور دريافت كرده، مقايسه كند و پس از بازبيني، امضاي سرداور را گواهي كند.
مسابقات شناي آزاد، قورباغه و پروانه بايد با يك شيرجه (از بيرون آب) آغاز شوند.
استارت مسابقات شناي پشت و مختلط تيمي در داخل آب انجام ميشود.
منظور از شناي آزاد اين است كه در مسابقات اين شنا، يك شناگر ميتواند با هراستيلي كه ميخواهد شنا كند، مگر در مسابقات مختلط انفرادي يا مختلط تيمي كه منظور از شناي آزاد، هر استيلي است به غير از پشت، قورباغه يا پروانه.
نوشتار اصلي: كرال پشت
به جز هنگام برگشت، شناگر بايد همواره بر پشت قرار داشته باشد. وضعيت طبيعي پشت در شناي پشت ميتواند شامل يك حركت چرخشي بدن باشد بشرط اينكه اين چرخش نسبت به سطح افقي، ۹۰ درجه يا بيشتر نشود.
در تمام طول مسابقه قسمتي از بدن شناگر بايد سطح آب را بشكافد (يعني بايد قسمتي از بدنش بيرون از آب باشد و بردن تمام بدن به زير آب مجاز نيست).
به استثناي زمان برگشت كه شناگر مجاز است تمام بدنش را به زير آب ببرد و پس ازاستارت و هر برگشت نيز ميتواند اين عمل را انجام دهد بشرط اينكه مسافتي را كه در زير آب طي ميكند بيش از ۱۵ متر نباشد.
نوشتار اصلي: شناي قورباغه
از آغاز نخستين دستي كه پس از استارت و هر برگشت زده ميشود، بدن شناگر بايد بر روي سينه قرار گيرد و شانههاي او با سطح طبيعي و معمولي آب در يك راستا باشند.
تمام حركات بازوان بايد همزمان و در يك صفحه افقي انجام شوند و حركت متناوب(يك در ميان) نداشته باشند
تمام حركات پاها بايد همزمان و در يك صفحه افقي انجام شوند و حركت متناوب نداشته باشند.
در مرحلهاي از حركت پا كه باعث پيشروي و جلو رفتن شناگر در آب ميشود، پاها بايد چرخش خارجي داشته باشد، پاي قيچي، پاي كرال و پاي دلفين پايين رونده مجاز نيست.
در هنگام برگشتها و پايان مسابقه، لمس ديواره بايد با هردو دست و بطور همزمانانجام شود، اين تماس ميتواند در سطح آب و يا در بالا و يا در زير آب باشد. تا زماني كه دستها ديواره را لمس نكردهاند شانهها بايد در صفحه افقي باقي بمانند.
به هنگام هر دوره كامل يك دست و يك پاي قورباغه، قسمتي از سر شناگر بايد سطح آب را بشكافد (يعني قسمتي از سر از آب خارج شود).
نوشتار اصلي: شناي پروانه
در تمام طول مسابقه (به جز در هنگام برگشت) بدن شناگر بايد بر روي سينه قرار داشته باشد و از آغاز نخستين دستي كه پس از استارت و برگشتها زده ميشود شانهها با سطح آب در يك راستا باشند.
هر دو دست را بايد بهطور همزمان و در بالاي آب به طرف جلو برد و به طور همزمان نيز بهطرف عقب آورد
تمام حركات پا بايد همزمان باشند. حركات همزمان ساق و كف پا كه در صفحه عمودي و به طرف پايين و بالا انجام شوند، مجاز است.
در هنگام برگشتها و پايان مسابقه، هر دو دست بايد بهطور همزمان ديواره را لمس كنند. اين تماس هم ميتواند در سطح آب باشد و هم در زير يا بالاي آب.
اگر در يك مسابقه تنها يك شناگر شركت داشتهباشد، بايد تمام مسافت مقرر را شناكند تا واجد شرايط شناخته شود.
يك شناگر بايد مسابقه خود را در همان خطي كه استارت زدهاست، به پايان برساند.
در مسابقات شناي آزاد يا بخش شناي آزاد مسابقات مختلط، ايستادن به روي كف استخر باعث اخراج شناگر نميشود اما بايد توجه داشت كه شناگر حق راه رفتن ندارد.
عبور از خط (طناب) شنا و ورود به خط شناي ديگر مجاز نميباشد و شناگر خاطي اخراج ميشود.
در هنگام مسابقه، هيچ شناگري اجازه ندارد اشيايي به تن كند يا از وسايلي استفاده كند كه باعث افزايش سرعت، غوطهوري و يا استقامت او ميشوند، (مانند فينهاو...) استفاده از عينك شنا مانعي ندارد.
در هر تيم امدادي، ۴ شناگر شركت دارند.
در مسابقات امدادي، اگر پيش از اين كه شناگر داخل آب، ديواره استخر را لمس كند، تماس پاي شناگر بعدي با سكوي استارت قطع شدهباشد، خطا محسوب ميشود.