ديدين سر جلسه امتحان وقتي رو يه سوال گير ميكني تمام خاطرات زندگيت يادت مياد جز همون يه سوال بعد كافيه برگتو تحويل بدي كلمه به كلمش يادت مياد
اومدم آذوقه شش ماه پشه ها رو برداشتم گذاشتم جلو رو شون ...
گفتم ببريد ، بريد اگه كم بود بازم بيان ...
ديدم واستادن دست نميزنن !!!
رئيسشون زل زد تو چشام گفت ما نون بازومونو ميخوريم ...
اينا از گلومون پايين نميره
يه روز يه مرده پشت موتور گازي نشسته بوده و هي از يه بنز جلو ميزده... راننده بنز عصباني ميشه و ميزنه كنار و به موتوري ميگه: آقا تو چطور از من جلو ميزدي؟ مرده ميگه: ببخشيد... كش شلوارم به آينه بغل شما گير كرده بود!
يه روز يه مرده پشت موتور گازي نشسته بوده و هي از يه بنز جلو ميزده... راننده بنز عصباني ميشه و ميزنه كنار و به موتوري ميگه: آقا تو چطور از من جلو ميزدي؟ مرده ميگه: ببخشيد... كش شلوارم به آينه بغل شما گير كرده بود!
غضنفر پرتقال مخره ميره خونه مي خواد پوستشو بكنه ميگه يا شانس توش موز باشه
انسانها به سه دسته تقسيم ميشوند:
دسته اول,دسته دوم,دسته سوم.
يه روز يه سوسكه ميره جلوي ايينه ميگه واي سوسك!!!!
دست دوستم يه گوشي ايفون ديدم حسوديم شد اومدم خونه به مامانم ميگم من يه اپل ميخوام؟ ين لبخند مرموز زد! شب كه بابام اومد دستش يه پلاستيك سيبه ميگه تو فك كردي من وبابات انگليسي بلد نيستيم!
قبلا اگه به يه دختر ميگفتي سلام ميگفت كوفت زهرمار
الان تا ميگي سلام ميگه اسم بچه مونو چي بذاريم جيگر!
يارو داشت گريه مي كرد. باباش پرسيد چي شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق كي هستي؟ گفت: هر كسي كه شما صلاح بدوني
غضنفر مي ره جبهه. آرپي جي را مي زاره پشت سر عراقيه. مي گه اگه تكون بوخوري با لگد مي زنمت.
اين روزها به هر كي "پر و بال" بدي ...بجاي اينكه باهات "پرواز" كنه ...واست "دم" در مياره
حماقت سه بخش است :
راهي كه پدرم نرفت و دوست داشت من بروم
راهي كه من رفتم و پدرم دوست نداشت بروم
راهي كه من دوست دارم و پسرم بايد برود !
نيوتن در بيانيه اي يادآوري كرد:
علاوه بر زمين، يخچال نيز داراي نيروي جاذبه است..
زندگي من به دو بخش تقسيم ميشه:
بخش اولش مهم نيست
بخش دومش هم به كسي مربوط نميشه
از غضنفر سوال شد جذر عدد 7 به توان سوم همان عددتقسيم بر مكعب عدد 9 چندميشود؟غضنفر اندكي تأمل نمود و جان به جان آفرين تسليم كرد.
به حيف نونميگن چرا درس ميخوني؟ميگه:برا اينكه دكتر بشم پول دربيارم نيسان بخرم باهاش كار كنم!
تست فيزيك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟ 1- بد نيست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبي؟
يارو مي خواسته زير بارون خيس نشه ، هي جاخالي مي داده!!!
خسيسه ميميره , روي سنگ قبرش مي نويسن من مردم ولي مغازه بازه
به يارو ميگن: توي عمرت، سختترين كاري كه كردي چي بوده؟ ميگه: پر كردن نمكدون! ميگن: چرا؟ جواب ميده: آخه سوراخهاش خيلي ريزه
يارو ميره مهماني . وقتي مياد بيرون ميبينه كفشاش نيست ، ميگه 4 حالت داره : 1 - نيومدم ؟ 2 - بدون كفش اومدم ؟؟ 3 - اومدمو رفتم ؟ 4- بعداّ ميام
براي جلوگيري از قطع شدن سيمكارت تون و همكاري با شركت مخابرات روزانه اسمس زيادتري ارسال كنيد
(شركت دوست داران اسمس)
به غضنفر ميگن فيلسوف يعني چي؟ ميگه وقتي فيل بين انسان و خورشيد قرار گيرد بطوريكه سايه آن روي انسان بيفتد، به اين پديده فيلسوف ميگويند
غضنفر اينا با فرهنگترين انسان هاي روي زمين هستند... (يك دانشمند زير شكنجه)
دو تا دختر داشتند با هم صبحت مي كردند. دختر اولي: تو چرا اينقدر به نامزدت علاقه نشون ميدي؟ دختر دومي: ميدوني، آخه اون پولداره، ... مهربونه، ... پولداره، ... جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره
يه روز غضنفر با خدا قهر ميكنه، صبح كه از خونه بيرون ميره ، ميگه: به اميد بعضيا !
به غضنفر ميگن بابات مرد ! ميگه دروغ ميگين ، يه چيزي شده نمي خواين بهم بگين .
به غضنفر ميگن بابات مرد ! ميگه دروغ ميگين ، يه چيزي شده نمي خواين بهم بگين .
هيچ وقت كار امروز رو به فردا ننداز...
فردا يه عالمه كار داري،
قشنگ بندازش واسه دو سه هفته ديگه كه خيالــــــــــــــتم راحت باشه
در تيمارستان
رئيس تيمارستان به يكي از مراقب ها مي گويد: «من در اين جا از همه راضي هستم، فقط ديوانه اي هست كه اصرار دارد من برج ايفل را از او بخرم.»
مراقب مي گويد: «خب، چرا نمي خريد؟»
رئيس تيمارستان مي گويد: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما مي خريدم.»
نامه اي به دستم رسيد كه در آن نوشته شده بود: شما پر از استعداديد, شما نابغه ايد, بله, اين ما هستيم كه شما را كشف كرديم, شما مستحق دكتراي افتخاري هستيد, شما آخرشيد, شما ديگه ... خوب حالا كه اينقدر عاقل و باشعوريد بياييد در كلاس كنكور ما شركت كنيد!
ترس پسرها از ازدواج دل بستن به يه دختر نيست، دل بريدن از بقيه دخترهاست!
از غضنفر مي پرسن از اينكه همسرت را عزيزم خطاب مي كني چه احساسي داري؟ ميگه احساس گناه! ميگن چرا؟ ميگه آخه اسمش يادم نيست!!!
پسره ميره خواستگاري، پدر عروس ميگه مهريه دخترم صد بشكه بنزِينه! پدر داماد ميگه پسرم! پاشو پاشو بريم يك دختر گازِسوز پيدا كنيم!!!
از تشيع جنازه پدر بزرگم برميگشتيم عمه ام داشت خودشو از شدت ناراحتي ميكشت. يكي از اقوام گفت عزيزم چقدر مدل موهات قشنگه!
يهو عمه صاف نشست گفت: تازه الان بهم ريختس!
تست هوش : به 750 گرم ميگن چي؟؟؟ ........... ميگن نيم كيلو و نيم
دختر: مامان من زن اين مرد نمي شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه اين مرد چه عيبي داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج كن، من خودم كاري مي كنم كه جهنم رو از نزديك ببينه!!!
اولي: تا به حال به هيچ كدام از آرزوهاي دوران كودكي ات رسيده اي؟
دومي: بله، وقتي بچه بودم و مادرم موهايم را شانه مي كرد، آرزو داشتم كچل بشوم!
غضنفر تا ده سال براي مادرش عزاداري مي كرد . بهش ميگن : آخه چقدر گريه مي كني ده سال گذشته . ميگه : آخه هر وقت يادم ميفته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش مي گيره